قصه دلتنگی

قصه دلتنگی...
دیدگاه ها (۰)

وقتی یه نابینا درمان میشه ،اولین چیزی که می‌شکنه عصاشه...(دو...

چشم هایت قهوه ای هست و به حق فهمیدمقهوه از سیگار و قلیان اعت...

کاش زندگی یک کتاب بود هر زمان می‌خواستیم بر می گشتیم به فصلی...

بهش گفتم تو یه استکان چای به من بده ،من بلدم چطور باهاش شاد ...

پایان سریال، آغاز دلتنگی...«تپش قلب» برای ما فقط یک قصه نبود...

``~کجای قصه ای؟~``

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط