مردان قدیم/حرمت نان و نمک
#معرفت_مرام_مردونگی_گذشت
#آدم_دشمنم_داشته_باشه_دشمن_مرد_داشته_باشه
#روزگار_قدیم
#مردمان_با_وجود
#حرمت_نگه_داشتن_نان_و_نمک
#روزی_روزگاری
#امرالله_احمد_جو
#خسرو_شکیبایی
#منوچهر_حامدی
#جمشید_لایق
#محمد_فیلی
در روزگاری نه چندان دور،گذشتگان ما وقتی در کوچه و خیابان نانی می یافتند به آرامی آن را بر می داشتند و با احترام خاصی آن را گوشه امنی می گذاشتند. چرا؟
چون آنان از فرهنگ بالغ و پویایی برخوردار و معتقد بودند که نان از دو باب اهمیت خاصی دارد:
اول آن که بالاخره شکم جانداری را سیر می کند.
دوم آن که نمک دارد و نمک حرمت خاصی دارد.
نشناخت نمک، هر که علی را نشناخت...
شاید به این دلیل بود که گذشتگان ما حرمت زیادی برای کسی که با او حتی یک لقمه غذا خورده بود قایل بودند و می گفتند:
"ما باهم نان ونمک خورده ایم".
و بدین ترتیب در کردار وگفتار خود،حرمت آن نان و نمک را در رابطه با طرف مقابل نگاه می داشتند.حتی وقتی می خواستند کاری را به صورت شراکت آغاز نمایند و یا معامله ای سنگینی با او انجام دهند کمی در مقابل او می گذاشتند و طرف مقابل با نوک انگشت خود کمی نمک به دهان می گداشت و می گفت:
"ما را نمک گیر کردی"
جالب است که نمک در آن روزها به اندازه هزاران سفته و چک و کلانتری و ضمانت ودادگاه عمل می کرد زیرا حرمت نمک رانگه می داشتند. در همان روزگاران تمام قول و قرارها و تعهدها پیمان ها را بر یک تارسبیل مرد می نگاشتند و همان بس بود.
ولی حالا اقوام و دوستان وشرکا، ده ها چک و سفته سند بین هم رد و بدل می کنند و هزاران بار قسم می خورند ولی در نهایت، هر کس تلاش می کند سر دیگری کلاه بگذارد.
در آن روزگاران، نام مقدس امام علی علیه السلام کار هزاران سفته و چک را انجام می داد و هیچ شریکی سر شریک خود کلاه نمی گذاشت و می گفت: ما با هم یاعلی گفته ایم.
یادش بخیر
روزگاری که صداقت، یار ندیم مردم بود
و سادگی، معاشر مهربان آنان
یادش بخیر
روزگاری که سوگند به نمک، حریم حرمت آنان بود
و قسم به یک تار مو، قفل محکمی بر تمام زشتی ها
یادش بخیر
روزگاری نام مقدس علی علیه السلام پیمانی نا گسستنی بود
و حرمت نمک، دژ محکم پیمانها
یادش بخیر
روزگاری که لبخند و آرامش و ایمان
سه یار دبستانی آنان بود
و مهربانی و پرهیزگاری و پاکی
سه یار جدا نشدنی
یادش بخیر
آن روزها که مردم همدیگر را تقدیس می کردند
و مقدس می شمردند
آن روزها که نماز، کار هر روزشان در بازار بود
نه در مساجد و معابد
و قبله شان که یکدیگر بودند
یادش بخیر
آن روزها کسی طعم دروغ و ریا نمی چشید
و خیانت و خباثت را نمی فهمید
زیرا که ایمان بود و علی بود و نمک بود
و عشق به خدا
یادش بخیر آن روزها... یادش بخیر.
#خوبای_قم
#خوبای_تهران
#خوبای_ایران
#پرچم_ایران_بالاست🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#آدم_دشمنم_داشته_باشه_دشمن_مرد_داشته_باشه
#روزگار_قدیم
#مردمان_با_وجود
#حرمت_نگه_داشتن_نان_و_نمک
#روزی_روزگاری
#امرالله_احمد_جو
#خسرو_شکیبایی
#منوچهر_حامدی
#جمشید_لایق
#محمد_فیلی
در روزگاری نه چندان دور،گذشتگان ما وقتی در کوچه و خیابان نانی می یافتند به آرامی آن را بر می داشتند و با احترام خاصی آن را گوشه امنی می گذاشتند. چرا؟
چون آنان از فرهنگ بالغ و پویایی برخوردار و معتقد بودند که نان از دو باب اهمیت خاصی دارد:
اول آن که بالاخره شکم جانداری را سیر می کند.
دوم آن که نمک دارد و نمک حرمت خاصی دارد.
نشناخت نمک، هر که علی را نشناخت...
شاید به این دلیل بود که گذشتگان ما حرمت زیادی برای کسی که با او حتی یک لقمه غذا خورده بود قایل بودند و می گفتند:
"ما باهم نان ونمک خورده ایم".
و بدین ترتیب در کردار وگفتار خود،حرمت آن نان و نمک را در رابطه با طرف مقابل نگاه می داشتند.حتی وقتی می خواستند کاری را به صورت شراکت آغاز نمایند و یا معامله ای سنگینی با او انجام دهند کمی در مقابل او می گذاشتند و طرف مقابل با نوک انگشت خود کمی نمک به دهان می گداشت و می گفت:
"ما را نمک گیر کردی"
جالب است که نمک در آن روزها به اندازه هزاران سفته و چک و کلانتری و ضمانت ودادگاه عمل می کرد زیرا حرمت نمک رانگه می داشتند. در همان روزگاران تمام قول و قرارها و تعهدها پیمان ها را بر یک تارسبیل مرد می نگاشتند و همان بس بود.
ولی حالا اقوام و دوستان وشرکا، ده ها چک و سفته سند بین هم رد و بدل می کنند و هزاران بار قسم می خورند ولی در نهایت، هر کس تلاش می کند سر دیگری کلاه بگذارد.
در آن روزگاران، نام مقدس امام علی علیه السلام کار هزاران سفته و چک را انجام می داد و هیچ شریکی سر شریک خود کلاه نمی گذاشت و می گفت: ما با هم یاعلی گفته ایم.
یادش بخیر
روزگاری که صداقت، یار ندیم مردم بود
و سادگی، معاشر مهربان آنان
یادش بخیر
روزگاری که سوگند به نمک، حریم حرمت آنان بود
و قسم به یک تار مو، قفل محکمی بر تمام زشتی ها
یادش بخیر
روزگاری نام مقدس علی علیه السلام پیمانی نا گسستنی بود
و حرمت نمک، دژ محکم پیمانها
یادش بخیر
روزگاری که لبخند و آرامش و ایمان
سه یار دبستانی آنان بود
و مهربانی و پرهیزگاری و پاکی
سه یار جدا نشدنی
یادش بخیر
آن روزها که مردم همدیگر را تقدیس می کردند
و مقدس می شمردند
آن روزها که نماز، کار هر روزشان در بازار بود
نه در مساجد و معابد
و قبله شان که یکدیگر بودند
یادش بخیر
آن روزها کسی طعم دروغ و ریا نمی چشید
و خیانت و خباثت را نمی فهمید
زیرا که ایمان بود و علی بود و نمک بود
و عشق به خدا
یادش بخیر آن روزها... یادش بخیر.
#خوبای_قم
#خوبای_تهران
#خوبای_ایران
#پرچم_ایران_بالاست🇮🇷🇮🇷🇮🇷
۲۰.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.