بغلم کن دلم تبدار است

بغلم کن ڪہ دلم تبدار است،

لب توداغ ترین

لحظہ‌ ی این دیدار است

بغلم کن ڪہ دراین

دشت فراموشي

شب چشم تو٬حـــــادثہ‌ای

روشن وبــي تکـــرار است
دیدگاه ها (۰)

چــه ميكــنى بـا ايــن دل .... كـه حـــــتىٰ رؤيـــــاىِ ....

پرستوے من تویـےمےآیـے (بهار )مے شوم مے روے پاییزمعادت کوچ را...

این جا مهم نیست ڪجاست.....بی تــو ،همه جا دور است...از چشمِ ...

چه ایده ی بدی بودهدایره ای ساختن ساعتاحساس میکنی همیشه فرصت ...

بغلم کن که هوا سوزِ فراوان داردبدن یخ زده ام حالِ پریشان دار...

تا برآید آفتاب از گوشہ ‌ی ایوان توجان ناقابل فدای حضر...

داره برف میباره زیاد هی زمستون که میاد بیب بدو بپوش شال گردن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط