اون سری که پسر خالم فوت کرده بود منو دختر داییم و پسر دای
اون سری که پسر خالم فوت کرده بود منو دختر داییم و پسر داییم رفتیم رو مبل نشستیم یرمونو برگردوندیم سمت پنجره یه مغازه ماشین آلات بود بلای تابلوش یکی از پنجره اومده بود بیرون شلوارشم پایین بود داشت میشاشید فک کن تو اون موقعیت سه تامون شیرینی چپوندیم تو دهنمون و از ختم زدیم بیرون قهقهه میزدیم😐🤣🤣🤣🤣💔
۸.۳k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.