شب که می شود

شب که می شود ؛
تمامِ جهان می خوابند ...
من می مانم و سکوتی که درد می کند ...
من می مانم واوتوبان های
که بی هدف می تازند ..شب که میشود
تنهایی ام را در آغوش می کشم ...
چشمانم را می بندم
و به اسرارِ کهکشان می اندیشم ...
میانِ این بیداریِ عمیق ؛
حتی صدایِ نفس هایِ خدا را می توان شنید ...ومن چ دیوانه وار..
این تنهاییِ فیلسوفانه رادوست دارم..🍃
نرگس_صرافیان.
دیدگاه ها (۰)

دست هایت را به من بده می خواهماز تمام غم ها برگردم...

همه ی مافقط دو نوع شب در زندگی مان داریم.شبی که می‌خواهیم زو...

‌ شکسپیر :من همیشه خوشحالم،می‌دانید چرا؟برای این‌که از هیچ‌ک...

‌ فروغ فرخزاد :کسی می‌آیدکسی که در دلش با ماست، در نفس‌اش با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط