باهاش تو اتاق ضبط بودی حوصلت سر رفته بود و هی با چیزا ور
باهاش تو اتاق ضبط بودی حوصلت سر رفته بود و هی با چیزا ور میرفتی و اونم کارشو میکرد که پسرا میان تو اتاق و با هم میگین می خندین و اونم س ضبط حواسش هی پرت میشه و نگاه میکنه همش به تو و هی با خودش میگه چرا تا اونا اومدن انقدر خوشحال شد؟ چرا اینجوری میخنده؟ مگه قرار نبود فقط برا من اینطوری بخنده؟ چرا انقدر باهاشون گرم گرفته؟
هی کیوت بازی در میاره با صدای بلند اهنگ می خونه که تو حواست و بدی بهش اون دوست نداره جز خودش به کس دیگه ای توجه کنی
اون فقط زیادی حسوده ی بانی ی حسود
هی کیوت بازی در میاره با صدای بلند اهنگ می خونه که تو حواست و بدی بهش اون دوست نداره جز خودش به کس دیگه ای توجه کنی
اون فقط زیادی حسوده ی بانی ی حسود
۳۴.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.