-اولین و آخرین باری که زیرِ بارون خوابیدمو یادمه...!
-اولین و آخرین باری که زیرِ بارون خوابیدمو یادمه...!
بارون بود، من خوابم نمیبرد!
همه هم تو خونه خواب بودن؛
آروم رو نوکِپا جوری که کسی
رو بیدار نکنم،
رفتم توی حیاط و نشستم رو پله های
ایوون و بارون بارید!
و من ذوق کردم و لبریز شدم:)
از این حس یواشکی فوق العاده🙂🪄
همیشه بهم گفته بودن نریا زیر
بارون، خیس میشی سینه پهلو
میکنی...
حالا من تابو رو شکسته بودم!
قانونو شکسته بودم و داشتم
یکی از ممنوعه های زندگیمو
تجربه می کردم!:)
دو سه ساعت عین ندیده ها فقط
خیره شدم به آسمونِ ابری!🤝🌚
تیلیک تیلیک لرزیدم و از رو نرفتم!
و همونجا دراز کشیدم رو زمین!
دستامو گذاشتم زیر سرمُ
بازخیره شدم به آسمون!
میخواستم ببینم اول بارون
کم میارهُ بندمیاد؛
یا من خسته میشم و سرما طاقتمو میبره؟!
مامان اگه بود دعوام میکرد!
نمیذاشت عین خل و چلا بشینم
زیرِ بارون و فکر کنم الان
ممکنه چند نفر نشسته باشن زیر
سقف این آسمون ابری و مثل من دیوونگی
کنن و به خودشون بخندن؟؟
نمیدونم چقدر گذشت...
ولی خوابم برده بود!
همونجا توی حیاط و زیر بارون:)
خوابم برده بود!
خیلی کوتاه بود ولی قد همه ی عمرم
بهم مزه داد اون خواب بارونی🙂🌫
فرداش یک سینه پهلوی وحشتناکی
کردمُ به طرز فجیعی سرما خوردم!
و کارم به بیمارستان کشید و تا مدت ها؛ بابت اون شب سرزنش شدم!
ولی هیچکدوم از اینا هیچوقت،
باعث نشد مزه ی اون اتفاق
خوشمزه از زیر دندونم بره!
هیچوقتم بابتش یه ذره م احساس
پشیمونی نکردم...🥲😁
عشق تو؛
درست مثل همون بارونِ
شبونه یِ وسوسه کننده ست!
پر از حسای خوب!
پر از آرامش ،
پر از خواستنای واقعی!
پر از ذوق و خنده
های از تهِ دل!؛)
میدونم آخر و عاقبت نداره!
میدونم تهش پشیمونیه!
میدونم ممنوعهست واسه من!
میدونم همه میگن درست نیست ،
اما ارزششو داره...
حتی اگه به جای
بیمارستان و سُرم و سرزنش ،
بهاش یه عمر دردِ ناتموم
و تنهایی و بغض باشه . .:)!💙′🎼′
برای:
@همونی+ک+خودش+میدونه+با+خودشم🙂
#اصکی_بری_جرت_میدم🗿⭕
#تکست
#داستان_کوتاه
#رهام_هادیان
#رهامیر
#کینگ_اف_ایران
#گیگا_ارتیست
#چشمانت_آرزوست!
#ناخدا
#نخل_بی_سر
#نارنجی
#نُت_به_نُت
#دوره_گرد
#رهامشمون🙂🫀
#توپ_تانک_فشفشه_رُهام_قلب_ارتشه:)
#دلتنگی
#خاطره_ی_خَزر
#کماکان_با_ماکان_کور_بشه_ضد_ماکان😈😏
#اصکی_ادیت_و_کپشن_ممنوع😑⭕
بارون بود، من خوابم نمیبرد!
همه هم تو خونه خواب بودن؛
آروم رو نوکِپا جوری که کسی
رو بیدار نکنم،
رفتم توی حیاط و نشستم رو پله های
ایوون و بارون بارید!
و من ذوق کردم و لبریز شدم:)
از این حس یواشکی فوق العاده🙂🪄
همیشه بهم گفته بودن نریا زیر
بارون، خیس میشی سینه پهلو
میکنی...
حالا من تابو رو شکسته بودم!
قانونو شکسته بودم و داشتم
یکی از ممنوعه های زندگیمو
تجربه می کردم!:)
دو سه ساعت عین ندیده ها فقط
خیره شدم به آسمونِ ابری!🤝🌚
تیلیک تیلیک لرزیدم و از رو نرفتم!
و همونجا دراز کشیدم رو زمین!
دستامو گذاشتم زیر سرمُ
بازخیره شدم به آسمون!
میخواستم ببینم اول بارون
کم میارهُ بندمیاد؛
یا من خسته میشم و سرما طاقتمو میبره؟!
مامان اگه بود دعوام میکرد!
نمیذاشت عین خل و چلا بشینم
زیرِ بارون و فکر کنم الان
ممکنه چند نفر نشسته باشن زیر
سقف این آسمون ابری و مثل من دیوونگی
کنن و به خودشون بخندن؟؟
نمیدونم چقدر گذشت...
ولی خوابم برده بود!
همونجا توی حیاط و زیر بارون:)
خوابم برده بود!
خیلی کوتاه بود ولی قد همه ی عمرم
بهم مزه داد اون خواب بارونی🙂🌫
فرداش یک سینه پهلوی وحشتناکی
کردمُ به طرز فجیعی سرما خوردم!
و کارم به بیمارستان کشید و تا مدت ها؛ بابت اون شب سرزنش شدم!
ولی هیچکدوم از اینا هیچوقت،
باعث نشد مزه ی اون اتفاق
خوشمزه از زیر دندونم بره!
هیچوقتم بابتش یه ذره م احساس
پشیمونی نکردم...🥲😁
عشق تو؛
درست مثل همون بارونِ
شبونه یِ وسوسه کننده ست!
پر از حسای خوب!
پر از آرامش ،
پر از خواستنای واقعی!
پر از ذوق و خنده
های از تهِ دل!؛)
میدونم آخر و عاقبت نداره!
میدونم تهش پشیمونیه!
میدونم ممنوعهست واسه من!
میدونم همه میگن درست نیست ،
اما ارزششو داره...
حتی اگه به جای
بیمارستان و سُرم و سرزنش ،
بهاش یه عمر دردِ ناتموم
و تنهایی و بغض باشه . .:)!💙′🎼′
برای:
@همونی+ک+خودش+میدونه+با+خودشم🙂
#اصکی_بری_جرت_میدم🗿⭕
#تکست
#داستان_کوتاه
#رهام_هادیان
#رهامیر
#کینگ_اف_ایران
#گیگا_ارتیست
#چشمانت_آرزوست!
#ناخدا
#نخل_بی_سر
#نارنجی
#نُت_به_نُت
#دوره_گرد
#رهامشمون🙂🫀
#توپ_تانک_فشفشه_رُهام_قلب_ارتشه:)
#دلتنگی
#خاطره_ی_خَزر
#کماکان_با_ماکان_کور_بشه_ضد_ماکان😈😏
#اصکی_ادیت_و_کپشن_ممنوع😑⭕
۸.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.