بر هر دری کوبیده ام شاید که از فکرم رود

🌱🍒بر هر دری کوبیده ام شاید که از فکرم رَوَد
دیدم که تنها عشق او با کَندنِ جان می‌رود

رسوا شدم در کوی او بر زُلف و بر گیسوی او
دیدم که چون رسوا شوی غرق تمنا می‌رود

وای از دلِ پُر خونِ من آهم رِسَد بر آسمان
همچون که صیادِ دلم سیر از پِیِ صیدش رود

مستانه از راه آمد و تنهایی ام بَر رُخ کشید
روحم به زنجیری بِبَست و گفت تنها می‌رود

از رفتن جان از بدن تعبیر گوناگون کنند
با رفتنش با چشم خود دیدم که جانم می‌رود

دیدَش که جان دارم هنوز، ناز آمدُ جانم بِبُرد
سودای او دارم به سر اما چُنانم می‌رود

بر دشت او وارد شدم صحرای بی حاصل شدم
گویی که آهویی شدُ آهو خرامان می‌رود ...🌱🍒

#افروز_هواکشیان
.
دیدگاه ها (۲)

#تصویر_پس_زمینه #تصاویر #wallpaper #پست_جدید

🍒🌱من لبان خويش را..؛با آتشی مقدس تطهير کردم؛تا از عشق سخن بگ...

🍒🌱-گاهی؛-از تو چه پنهان-با سنگ‌ها آواز می‌خوانمو قدر بعضی لح...

🍒🌱من از آن سیاه دارم به غمِ تو روزِ روشنکه تو ماهی و تعلّق ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط