السلام علی المهدی عجل الله تعالی فرج الشریف
📚📖
✍ #روزه_و_نماز_بانویی_ارجمند
سیده نفیسه دختر حسن بن زید (پسر امام حسن مجتبی علی) است. سید مؤمن شبلنجی در نور الابصار و شیخ محمد صبان در اسعاف الراغبین نقل کرده اند که سیده نفیسه در سال 145 هجری در مکه متولد شد و در مدینه نشو و نما کرد. روزها روزه میگرفت و شبها را به عبادت به سر میبرد و دارای ثروت بود، به بیماران و عموم مردم احسان میکرد و سی مرتبه به حج مشرف شد که اکثر آن با پای پیاده بود. زینب دختر برادر نفیسه گفت: چهل سال به عمهام خدمت کردم، در این مدت ندیدم شبی بخوابد یا روزی افطار کند، پیوسته شبها را به قیام و روزها را به روزه میگذراند. به او گفتم: چرا با خود مدارا نمیکنی؟ گفت: چگونه با نفسم مدارا کنم با این که در پیش رو عقباتی دارم که از آنها نمی گذرند مگر مردمان رستگار. سیده نفیسه از شوهر خود اسحاق دو فرزند به نام قاسم وام کلثوم داشت که از آنها نسلی پدید نیامد. سالی با شوهرش به زیارت حضرت ابراهیم خلیل مشرف شد، در مراجعت به مصر تشریف آورد و در منزلی سکنی گزید. در همسایگی آنها دختر یهودی نابینایی بود. یک روز به آب وضوی نفیسه تبرک جست و چشمش بینا شد. یهودیان بسیاری اسلام آوردند و اهل مصر در حق آن مخدره بسیار مقیده مند شدند و از نفیسه خواهش کردند در مصر توقف کند. به زیارت او مشرف میشدند و برکاتی میدیدند و در مصر توقف کرد تا در همان جا از دنیا رفت. پس از فوت نفیسه مردم از دهات و شهرهای مصر اجتماع کردند. شمعهای بسیاری در آن شب روشن کردند، از هر خانه ای که در مصر بود صدای گریه شنیده میشد، همه در ماتم آن بانوی ارجمند غمناک و افسرده بودند، جمعیتی بر جنازه اش نماز خواندند که سابقه نداشت، تمام بیابان را پر کرده بودند. وی در همان قبری که به دست خود حفر کرده بود دفن شد. نقل شده است که بعد از وفات نفیسه، شوهرش اسحاق خواست بدن او را به مدینه ی معلمه انتقال دهد و در بقیع دفن نماید، اهل مصر درخواست کردند آن مخدره را در مصر بگذارد و مال بسیاری بذل کردند؛ اما اسحاق راضی نشد تا آن که پیامبر اکرم را در خواب دید که فرمودند: به واسطه ی برکت او بر آنها رحمت نازل میشود.
📙پند تاریخ231/5 - 233؛ به نقل از: تحفة الاحباب / 393.
لبیک یامهدی عج
اللهم عجل لولیک الفرج کپی باذکرصلوات
✍ #روزه_و_نماز_بانویی_ارجمند
سیده نفیسه دختر حسن بن زید (پسر امام حسن مجتبی علی) است. سید مؤمن شبلنجی در نور الابصار و شیخ محمد صبان در اسعاف الراغبین نقل کرده اند که سیده نفیسه در سال 145 هجری در مکه متولد شد و در مدینه نشو و نما کرد. روزها روزه میگرفت و شبها را به عبادت به سر میبرد و دارای ثروت بود، به بیماران و عموم مردم احسان میکرد و سی مرتبه به حج مشرف شد که اکثر آن با پای پیاده بود. زینب دختر برادر نفیسه گفت: چهل سال به عمهام خدمت کردم، در این مدت ندیدم شبی بخوابد یا روزی افطار کند، پیوسته شبها را به قیام و روزها را به روزه میگذراند. به او گفتم: چرا با خود مدارا نمیکنی؟ گفت: چگونه با نفسم مدارا کنم با این که در پیش رو عقباتی دارم که از آنها نمی گذرند مگر مردمان رستگار. سیده نفیسه از شوهر خود اسحاق دو فرزند به نام قاسم وام کلثوم داشت که از آنها نسلی پدید نیامد. سالی با شوهرش به زیارت حضرت ابراهیم خلیل مشرف شد، در مراجعت به مصر تشریف آورد و در منزلی سکنی گزید. در همسایگی آنها دختر یهودی نابینایی بود. یک روز به آب وضوی نفیسه تبرک جست و چشمش بینا شد. یهودیان بسیاری اسلام آوردند و اهل مصر در حق آن مخدره بسیار مقیده مند شدند و از نفیسه خواهش کردند در مصر توقف کند. به زیارت او مشرف میشدند و برکاتی میدیدند و در مصر توقف کرد تا در همان جا از دنیا رفت. پس از فوت نفیسه مردم از دهات و شهرهای مصر اجتماع کردند. شمعهای بسیاری در آن شب روشن کردند، از هر خانه ای که در مصر بود صدای گریه شنیده میشد، همه در ماتم آن بانوی ارجمند غمناک و افسرده بودند، جمعیتی بر جنازه اش نماز خواندند که سابقه نداشت، تمام بیابان را پر کرده بودند. وی در همان قبری که به دست خود حفر کرده بود دفن شد. نقل شده است که بعد از وفات نفیسه، شوهرش اسحاق خواست بدن او را به مدینه ی معلمه انتقال دهد و در بقیع دفن نماید، اهل مصر درخواست کردند آن مخدره را در مصر بگذارد و مال بسیاری بذل کردند؛ اما اسحاق راضی نشد تا آن که پیامبر اکرم را در خواب دید که فرمودند: به واسطه ی برکت او بر آنها رحمت نازل میشود.
📙پند تاریخ231/5 - 233؛ به نقل از: تحفة الاحباب / 393.
لبیک یامهدی عج
اللهم عجل لولیک الفرج کپی باذکرصلوات
۳.۰k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.