and he was six
and he was six
وقتی من پنج سالم بود و او شش سالش بود
We rode on horses made of sticksما سوار بر اسب های ساخته شده از چوب
He wore black, and I wore whiteاو سیاه پوشیده بود و من سفید پوشیده بودم
He would always win the fightاو همیشه مبارزه رو پیروز می شد
Bang bangبنگ بنگ
He shot me downاو به من شلیک کرد
Bang bangبنگ بنگ
I hit the groundمن افتادم روی زمین
Bang bangبنگ بنگ
That awful soundاون صدای افتضاح(گوش خراش)
Bang bangبنگ بنگ
My baby shot me down
عزیز دلم(عشقم) من رو کشت
Seasons came and changed the timeفصل ها سپری شدند و زمانه تغییر کرد
When I grew up, I called him mine
وقتی که بزرگ شدم-گفتم که تو مال منی
He would always laugh and say
همیشه (بعد از این حرفم)بهم می خندید و می گفت
“Remember when we used to play”یادته اون وقت ها که باهم بازی می کردیم”
Bang bangبنگ بنگ
I shot you downمن به تو شلیک می کردم
Bang bangبنگ بنگ
You hit the groundتو روی زمین می افتادی
Bang bangبنگ بنگ
That awful sounاون صدای دلخراش(افتضاح)
Bang bangبنگ بنگ
من همیشه به تو شلیک می کردم و تو رو نقش زمین می کردم
Music played and people sangاهنگ شروع می شد و مردم با اون همخوانی میکردند
Just for me the church bells rang
و صدای زنگ (ناقوس) کلیسا فقط برای من به صدا درمیومد
Oh-oh-oh-oh-oh-oh-oh-oh-oh-ohاه_اه_اه_اه
Now he’s gone, I don’t know why
حالا اون زمان ها رفته و من نمی دونم چرا
And ’til this day, I sometimes cry
و تا همین امروز من بعضی مواقع گریه می کنم
He didn’t even say goodbye
حتی اون از من خداحافظی نکرد
He didn’t take the time to lieحتی وقت نکرد برای من دروغی سر هم بکنه
Bang bangبنگ بنگ
He shot me downاون به من شلیک کرد
Bang bangبنگ بنگ
I hit the groundمن به زمین خوردم (نقش زمین شدم)
Bang bangبنگ بنگ
That awful soundاون صدای دلخراش
Bang bangبنگ بنگ
My baby shot me downعزیز دلم (عشقم) من رو کشت و نقش زمین کرد
Oh-ooh-ooh-ooh-oohاه_اه_اه_اه_اه
My baby shot me downعزیز دلم
(عشقم) من رو کشت و نقش زمین کرد
وقتی من پنج سالم بود و او شش سالش بود
We rode on horses made of sticksما سوار بر اسب های ساخته شده از چوب
He wore black, and I wore whiteاو سیاه پوشیده بود و من سفید پوشیده بودم
He would always win the fightاو همیشه مبارزه رو پیروز می شد
Bang bangبنگ بنگ
He shot me downاو به من شلیک کرد
Bang bangبنگ بنگ
I hit the groundمن افتادم روی زمین
Bang bangبنگ بنگ
That awful soundاون صدای افتضاح(گوش خراش)
Bang bangبنگ بنگ
My baby shot me down
عزیز دلم(عشقم) من رو کشت
Seasons came and changed the timeفصل ها سپری شدند و زمانه تغییر کرد
When I grew up, I called him mine
وقتی که بزرگ شدم-گفتم که تو مال منی
He would always laugh and say
همیشه (بعد از این حرفم)بهم می خندید و می گفت
“Remember when we used to play”یادته اون وقت ها که باهم بازی می کردیم”
Bang bangبنگ بنگ
I shot you downمن به تو شلیک می کردم
Bang bangبنگ بنگ
You hit the groundتو روی زمین می افتادی
Bang bangبنگ بنگ
That awful sounاون صدای دلخراش(افتضاح)
Bang bangبنگ بنگ
من همیشه به تو شلیک می کردم و تو رو نقش زمین می کردم
Music played and people sangاهنگ شروع می شد و مردم با اون همخوانی میکردند
Just for me the church bells rang
و صدای زنگ (ناقوس) کلیسا فقط برای من به صدا درمیومد
Oh-oh-oh-oh-oh-oh-oh-oh-oh-ohاه_اه_اه_اه
Now he’s gone, I don’t know why
حالا اون زمان ها رفته و من نمی دونم چرا
And ’til this day, I sometimes cry
و تا همین امروز من بعضی مواقع گریه می کنم
He didn’t even say goodbye
حتی اون از من خداحافظی نکرد
He didn’t take the time to lieحتی وقت نکرد برای من دروغی سر هم بکنه
Bang bangبنگ بنگ
He shot me downاون به من شلیک کرد
Bang bangبنگ بنگ
I hit the groundمن به زمین خوردم (نقش زمین شدم)
Bang bangبنگ بنگ
That awful soundاون صدای دلخراش
Bang bangبنگ بنگ
My baby shot me downعزیز دلم (عشقم) من رو کشت و نقش زمین کرد
Oh-ooh-ooh-ooh-oohاه_اه_اه_اه_اه
My baby shot me downعزیز دلم
(عشقم) من رو کشت و نقش زمین کرد
۲۲.۱k
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.