گفت تنها یا دلتنگ؟ گفتم چه فرقی داره؟ کاغذ گذاشت جلوم، گف
گفت تنها یا دلتنگ؟ گفتم چه فرقی داره؟ کاغذ گذاشت جلوم، گفت فرق داره، بنویس. نوشتم دلتنگ. گفت حالا بنویس وقتی دلتنگی، دلتنگ چی میشی. نوشتم دلتنگ آدمی که کنار تو بودم، اون آدم زنده که باکی نداشت به خیابان بره و به اولین عابر بگه من امروز بوسیده شدم. گفت مگه بوسیدمت؟ گفتم حالا که گذشته رو فراموش کردیم بذار هرجور دلم میخواد به یاد بیارمش. خندید. گفت ولی نبوسیدمت. گفتم هنوز هر چیزی رو دوبار میگی که یادم نره. گفت ولی یادت میره. گفتم کاش تو رو یادم بره. نخندید.
گفت تنها چی؟ وقتی فکر میکنی تنهایی، تنهاییت چه شکلیه؟ بنویس. نوشتم یهبار سر خاک بابا دنبال یکی میگشتم گلهام رو نگه داره برم آب بیارم، هیشکی نبود. بعد فکر کردم اگه تو بودی، گلها رو میسپردم بهت. گفت هنوز تنها میری پیش بابات؟ گفتم آره، میبینی؟ تو هم گفتی تنها. گفت تو خودت میخوای تنها باشی؟ گفتم تنها بهتره از زخمی، تنها بهتره از ظالم. کاغذ رو برداشت. گفت چقدر بدی با خودت. گفتم من بدم، و این هیولا چیزیه که تو ازم ساختی.
داشت میرفت، خم شد من رو بوسید. گفت بیدار که بشی، این حرفا یادت نمیاد. گفتم بیدار که بشی، من رو یادت نمیاد. گفت یه حرف مهربون بزن که راحت برم. گفتم شبهای کوه به ماه که نگاه میکنم یادم میاد تو قشنگتری. گفت ماه من رو یادت میاره؟ گفتم هرچی دستم بهش نرسه تو رو یادم میاره. بغلم کرد. برف شروع شد.
بیدار شدم و از پنجره به ماه نگاه کردم. برف اومده بود، و ردپایی توی حیاط خونه بود که معلوم نبود یکنفر اومده یا رفته. اما رفته. کسی اینجا نمیاد. تنها تویی که هر روز میری، و من هر روز از دست میدمت، و هر روز به عبوس توی آینه میگم عیبی نداره، همهی بچهها که برفبازی نمیرن، بمون توی خونه و مشق بنویس.
همین.
#حمیدسلیمی
"آیا کسی هست یاد تو بیفتد و نامت را در خوابها بنویسد؟ یا مثل من گمنام مغمومی؟"
#ستایش_قلب_سربی
#کپی_ممنوع🚫
#کلیپ #پاییز #عاشقانه
#دکلمه #عشق #خاص
گفت تنها چی؟ وقتی فکر میکنی تنهایی، تنهاییت چه شکلیه؟ بنویس. نوشتم یهبار سر خاک بابا دنبال یکی میگشتم گلهام رو نگه داره برم آب بیارم، هیشکی نبود. بعد فکر کردم اگه تو بودی، گلها رو میسپردم بهت. گفت هنوز تنها میری پیش بابات؟ گفتم آره، میبینی؟ تو هم گفتی تنها. گفت تو خودت میخوای تنها باشی؟ گفتم تنها بهتره از زخمی، تنها بهتره از ظالم. کاغذ رو برداشت. گفت چقدر بدی با خودت. گفتم من بدم، و این هیولا چیزیه که تو ازم ساختی.
داشت میرفت، خم شد من رو بوسید. گفت بیدار که بشی، این حرفا یادت نمیاد. گفتم بیدار که بشی، من رو یادت نمیاد. گفت یه حرف مهربون بزن که راحت برم. گفتم شبهای کوه به ماه که نگاه میکنم یادم میاد تو قشنگتری. گفت ماه من رو یادت میاره؟ گفتم هرچی دستم بهش نرسه تو رو یادم میاره. بغلم کرد. برف شروع شد.
بیدار شدم و از پنجره به ماه نگاه کردم. برف اومده بود، و ردپایی توی حیاط خونه بود که معلوم نبود یکنفر اومده یا رفته. اما رفته. کسی اینجا نمیاد. تنها تویی که هر روز میری، و من هر روز از دست میدمت، و هر روز به عبوس توی آینه میگم عیبی نداره، همهی بچهها که برفبازی نمیرن، بمون توی خونه و مشق بنویس.
همین.
#حمیدسلیمی
"آیا کسی هست یاد تو بیفتد و نامت را در خوابها بنویسد؟ یا مثل من گمنام مغمومی؟"
#ستایش_قلب_سربی
#کپی_ممنوع🚫
#کلیپ #پاییز #عاشقانه
#دکلمه #عشق #خاص
۱۶.۵k
۰۳ آبان ۱۴۰۲