من
من
حال ثانیه ها را می فهمم
هنوز از راه نرسیده
به راهشان ادامه می دهند
عقربه ها خسته اند
از تکرار مکرر ساعت ها
و تقویم حال خوشی ندارد
از روز هایی که خط خورده اند
به علامت نبودن ات ،
دلتنگی
جانی دوباره گرفته
و با تمسخر نگاه می کند
و عنکبوت زمان
تار فراموشی می تند
به جان دیوار های خانه
همه چیز این جا
پر از غربتی آشناست
دلنوشته....
حال ثانیه ها را می فهمم
هنوز از راه نرسیده
به راهشان ادامه می دهند
عقربه ها خسته اند
از تکرار مکرر ساعت ها
و تقویم حال خوشی ندارد
از روز هایی که خط خورده اند
به علامت نبودن ات ،
دلتنگی
جانی دوباره گرفته
و با تمسخر نگاه می کند
و عنکبوت زمان
تار فراموشی می تند
به جان دیوار های خانه
همه چیز این جا
پر از غربتی آشناست
دلنوشته....
- ۸.۹k
- ۳۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط