من به فرمان دلم دلبر نوازی میکنم
من به فرمان دلم دلبر نوازی میکنم
دلبرم شاید نداند عشق بازی می کنم
عاشقانه می پرستم خال لبهایش ولی
او نمیداند که من مهمان نوازی می کنم
باد،گیسوانش را به این سو و به آن سو میبرد
من چونان بادی کنارش یکه تازی میکنم
او چونان نیلوفری با نور بازی میکند
من چنان یک مرغ عاشق همنوازی میکنم
عاقبت یک شب برایش می نویسم نامه ایی
راز خود را زیر مهتاب نگاهش باز سازی می کنم
دلبرم شاید نداند عشق بازی می کنم
عاشقانه می پرستم خال لبهایش ولی
او نمیداند که من مهمان نوازی می کنم
باد،گیسوانش را به این سو و به آن سو میبرد
من چونان بادی کنارش یکه تازی میکنم
او چونان نیلوفری با نور بازی میکند
من چنان یک مرغ عاشق همنوازی میکنم
عاقبت یک شب برایش می نویسم نامه ایی
راز خود را زیر مهتاب نگاهش باز سازی می کنم
۱۰.۲k
۰۸ بهمن ۱۴۰۰