بماند به یادگار ۱۴۰۴/۰۲/۲۶

می زند آهسته باران

تق و تق بر روی شیشه

می نشیند روی خانه

باز هم مثل همیشه

من کنار شیشه هستم

می زند باران صدایم

می نشیند توی ایوان

شعر می خواند برایم

شعرهایش خوب و زیبا

مثل لالایی مادر

می نویسم شعر او را

با مدادم توی دفتر
دیدگاه ها (۰)

تو این یک سال چی گذشت

قدرت ذهن تورو به تمام ارزو هات میرسونه

مطمینم اینو ازم نشنیدی

از خنه بیرون نشو سمت ولیرون

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

چپتر ۱۰ _ سقوط سایهسال ها از روزی که باربارا دوباره به دنیا ...

چپتر ۱۲ _ سایه انتقامکوهستان ساکت است. نه باد می وزد، نه جیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط