پارت۱۷
ال:ادرین ده دقیقه دیگه مامان بابات میان
ا:چشام رو از مرینت برداشتم . هان اهان بای بچه ها
م:بای می بینمتون
سوار ماشین شدن
ا:سکوت بود من سکوت رو شکوندم.خب
م:خب....چی؟؟
ا:الیا راست می گفت ؟
م:اااامممم خب ااارررههعه
ا:سرخ شدم
م:نینو چی؟
ا:ام خب اره
م:پس قضیه لایلا چیه؟
ا:اون عاشق منه ولی من نه
م:اها
رسیدین
ا:دیدم مامان و بابام اومدن.سلام
ام و گ:سلام
م:سلام ببخشید من خستم و رفتم تو اتاق ادرین
ا:منم خستم و رفتم تواتاقم
ا:مری کجایی؟
م...
ا:مرینت
م:ادرین من حمومم
ا:اها
مرینت اومد بیرون
م:ادرین سشوار داری؟
ا:اره الان میارم ولی چقدر سریع لباس پوشیدی
م:اره😅
ا:می خای من برات سشوار بکشم؟
اگه ضحمتی نداره
ا:نه بابا
م:ممنون
ادامه داره
ا:چشام رو از مرینت برداشتم . هان اهان بای بچه ها
م:بای می بینمتون
سوار ماشین شدن
ا:سکوت بود من سکوت رو شکوندم.خب
م:خب....چی؟؟
ا:الیا راست می گفت ؟
م:اااامممم خب ااارررههعه
ا:سرخ شدم
م:نینو چی؟
ا:ام خب اره
م:پس قضیه لایلا چیه؟
ا:اون عاشق منه ولی من نه
م:اها
رسیدین
ا:دیدم مامان و بابام اومدن.سلام
ام و گ:سلام
م:سلام ببخشید من خستم و رفتم تو اتاق ادرین
ا:منم خستم و رفتم تواتاقم
ا:مری کجایی؟
م...
ا:مرینت
م:ادرین من حمومم
ا:اها
مرینت اومد بیرون
م:ادرین سشوار داری؟
ا:اره الان میارم ولی چقدر سریع لباس پوشیدی
م:اره😅
ا:می خای من برات سشوار بکشم؟
اگه ضحمتی نداره
ا:نه بابا
م:ممنون
ادامه داره
۷.۰k
۲۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.