گريه حضرت آدم ( عليه السلام ) در عرفات:
گريه حضرت آدم ( عليه السلام ) در عرفات:
در عرفات وقتي كه حضرت آدم ( عليه السلام ) به سوي عرش نگاه كرد و اسماء خمسه و نورآنها را ديد از جبرئيل خواست تا اين اسماء را بدو ياد دهد پس آدم ( عليه السلام) خدا را با اين اسماء خواند :
يا حميد بحق محمد ( صلي الله عليه وآله ) يا عالي بحق علي ( عليه السلام ) يا فاطر بحق فاطمه ( سلام الله عليها) يا محسن بحق الحسن و الحسين ( عليهما السلام ) و منك الاحسان .
او يكي يكي اين اسماء طيبه را ميگفت تا رسيد به اسم امام حسين ( عليه السلام ) تا اين نام را برلبش جاري ساخت حزن و اندوه بيشماري بر قلبش مستولي گشت و اشك از هر دو ديده اش جاري شد. حضرت آدم ( عليه السلام ) از جبرئيل علت اين امر را جوياشد پس جبرئيل نيز براي او مصيبت امام حسين ( عليه السلام ) را نقل كرد :
اي آدم اين حسين فرزند توست كه مبتلي به مصيبت بزرگي مي شود مصيبتي كه تمام مصائب درمقابل آن اندك و كوچك است .
حضرت آدم( عليه السلام ) پرسيد : كه آن چه مصبيتي است كه همه مصائب درمقابل آن اندك است؟
جبرئيل گفت : اي آدم اين حسين در حاليكه غريب و بي كس و تنهاست و هيچ يار و ياوري ندارد و فرياد مي زند واعطشاه واقلة ناصراه(داد از تشنگي، فرياد ازكمي يار) بالب تشنه كشته ميشود عطش وتشنگي او بحدي است كه آسمان درديد او تيره و تار گشته و هيچ كس او را اجابتي نميكند مگر به ضرب شمشير . اي آدم : اورا از قفا مانند گوسفند ذبح مي كنند و سرهاي بريده او و يارانش را برروي ني زده و به همراه حرم او كه به اسارت گرفته اند شهر به شهر مي گردانند.
((بحار، ج 44، ص245))
در عرفات وقتي كه حضرت آدم ( عليه السلام ) به سوي عرش نگاه كرد و اسماء خمسه و نورآنها را ديد از جبرئيل خواست تا اين اسماء را بدو ياد دهد پس آدم ( عليه السلام) خدا را با اين اسماء خواند :
يا حميد بحق محمد ( صلي الله عليه وآله ) يا عالي بحق علي ( عليه السلام ) يا فاطر بحق فاطمه ( سلام الله عليها) يا محسن بحق الحسن و الحسين ( عليهما السلام ) و منك الاحسان .
او يكي يكي اين اسماء طيبه را ميگفت تا رسيد به اسم امام حسين ( عليه السلام ) تا اين نام را برلبش جاري ساخت حزن و اندوه بيشماري بر قلبش مستولي گشت و اشك از هر دو ديده اش جاري شد. حضرت آدم ( عليه السلام ) از جبرئيل علت اين امر را جوياشد پس جبرئيل نيز براي او مصيبت امام حسين ( عليه السلام ) را نقل كرد :
اي آدم اين حسين فرزند توست كه مبتلي به مصيبت بزرگي مي شود مصيبتي كه تمام مصائب درمقابل آن اندك و كوچك است .
حضرت آدم( عليه السلام ) پرسيد : كه آن چه مصبيتي است كه همه مصائب درمقابل آن اندك است؟
جبرئيل گفت : اي آدم اين حسين در حاليكه غريب و بي كس و تنهاست و هيچ يار و ياوري ندارد و فرياد مي زند واعطشاه واقلة ناصراه(داد از تشنگي، فرياد ازكمي يار) بالب تشنه كشته ميشود عطش وتشنگي او بحدي است كه آسمان درديد او تيره و تار گشته و هيچ كس او را اجابتي نميكند مگر به ضرب شمشير . اي آدم : اورا از قفا مانند گوسفند ذبح مي كنند و سرهاي بريده او و يارانش را برروي ني زده و به همراه حرم او كه به اسارت گرفته اند شهر به شهر مي گردانند.
((بحار، ج 44، ص245))
۱.۱k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.