ما را به غمزه کُشت و قضا را بهانه کرد
ما را به غمزه کُشت و قضا را بهانه کرد
بر ما نظر نکرد و حيا را بهانه کرد
دستی به دوشِ غير نهاد از رهِ کَرم
ما را چو ديد لغزش پا را بهانه کرد
آمد برونِ خانه چو آوازِ ما شنيد
بخشيدن غذا به گدا را بهانه کرد
رفتم به مسجد از پیِ نظّارهٔ رُخَش
دستی به رخ کشيد و دعا را بهانه کرد
زاهد نداشت تابِ جمال پریرُخان
کُنجى گرفت و ترسِ خدا را بهانه کرد!🦋💞🦋
سن اگر زهریده ورسن سنه خاطر ایچرم دلی جیران بالام💖
#sahar shehim💜
#عاشقانه
#بهترینم♥️
بر ما نظر نکرد و حيا را بهانه کرد
دستی به دوشِ غير نهاد از رهِ کَرم
ما را چو ديد لغزش پا را بهانه کرد
آمد برونِ خانه چو آوازِ ما شنيد
بخشيدن غذا به گدا را بهانه کرد
رفتم به مسجد از پیِ نظّارهٔ رُخَش
دستی به رخ کشيد و دعا را بهانه کرد
زاهد نداشت تابِ جمال پریرُخان
کُنجى گرفت و ترسِ خدا را بهانه کرد!🦋💞🦋
سن اگر زهریده ورسن سنه خاطر ایچرم دلی جیران بالام💖
#sahar shehim💜
#عاشقانه
#بهترینم♥️
۳.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.