عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم
نگاه مست و زیبایت غزل را رنگ رویا زد ..
درون دفترم را عطری از گلبرگ زیبا زد ..
دلم دریای طوفان است و دستم خالی از شعر است ..
قلم با رقص رویایم کمی حرف از غزلها زد ..
بدون نور فانوس و در این دریای طوفانی ..
کنار عاشقی دیوانه خو دستی به دریا زد ..
دلم می گیرد از دستت .. دو چشمم خیس و بارانی ست ..
نگاهم طعنه ای بر راه و رسم تلخ دنیا زد ..
لبم از اسم تو مستانه شد جانم به قربانت
درون کلبه ی شعرم شبی پیکی گوارا زد ..
درون دفترم را عطری از گلبرگ زیبا زد ..
دلم دریای طوفان است و دستم خالی از شعر است ..
قلم با رقص رویایم کمی حرف از غزلها زد ..
بدون نور فانوس و در این دریای طوفانی ..
کنار عاشقی دیوانه خو دستی به دریا زد ..
دلم می گیرد از دستت .. دو چشمم خیس و بارانی ست ..
نگاهم طعنه ای بر راه و رسم تلخ دنیا زد ..
لبم از اسم تو مستانه شد جانم به قربانت
درون کلبه ی شعرم شبی پیکی گوارا زد ..
- ۵.۷k
- ۱۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط