عمریست بدهکار دل پر غم خویشم
عمریست بدهکار دل پر غم خویشم
صد زخم جفا دیدم. مرهم خویشم
از گردش ایام ندارم گله هر دو جهان را
دل خسته زدو آن و غم ماتم خویشم
زخمی به دل افتاده و درمان شدنی نیست
ازرده دل از مرهم و. نامحرم خویشم
یک روز نگاهم به رخ ماه تو افتاد
زان روز پریشانم و در ماتم خویشم
مارا چه گنه بود زان روز نخستین
در هجمه ی چشمان تر و پرنم خویشم
از هجر تو هرروز نصیبم شده اندوه
درمانده و بی همدم خویشم
این ظلم روا نیست که اینگونه بسوزم
دیریست که پریشان غم مبهم خویشم
زخمی که به دل مانده ز هجران تو کم نیست
من وارث یک حسرت پیش از هم خویشم
با اینکه شکستی پر پرواز من ای عشق
در بخشش هر جور و جفا حاتم خویشم
😔😔
صد زخم جفا دیدم. مرهم خویشم
از گردش ایام ندارم گله هر دو جهان را
دل خسته زدو آن و غم ماتم خویشم
زخمی به دل افتاده و درمان شدنی نیست
ازرده دل از مرهم و. نامحرم خویشم
یک روز نگاهم به رخ ماه تو افتاد
زان روز پریشانم و در ماتم خویشم
مارا چه گنه بود زان روز نخستین
در هجمه ی چشمان تر و پرنم خویشم
از هجر تو هرروز نصیبم شده اندوه
درمانده و بی همدم خویشم
این ظلم روا نیست که اینگونه بسوزم
دیریست که پریشان غم مبهم خویشم
زخمی که به دل مانده ز هجران تو کم نیست
من وارث یک حسرت پیش از هم خویشم
با اینکه شکستی پر پرواز من ای عشق
در بخشش هر جور و جفا حاتم خویشم
😔😔
۷۶۹
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.