برف می بارید و ما آرام،
برف میبارید و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه میرفتیم.
چه شكایتهای غمگینی كه میكردیم،
یا حكایتهای شیرینی كه میگفتیم.
هیچكس از ما نمیدانست
كز كدامین لحظهی شب كرده بود این باد برف آغاز.
هم نمیدانست،
كاین راه خم اندر خم
به كجامان می كشاند باز؟!
گاه تنها، گاه با هم، راه میرفتیم.
چه شكایتهای غمگینی كه میكردیم،
یا حكایتهای شیرینی كه میگفتیم.
هیچكس از ما نمیدانست
كز كدامین لحظهی شب كرده بود این باد برف آغاز.
هم نمیدانست،
كاین راه خم اندر خم
به كجامان می كشاند باز؟!
۵۸.۹k
۲۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.