در این هوایِ سرد بی هوا کسی مرا صدا نزد
#در_این_هوایِ_سرد_بی_هوا_کسی_مرا_صدا_نزد
کسی نگفت: صبر کن، بیا زمین بهار می شود،
دوباره گل،
کسی برایِ من نچید!
کسی به لبخندِ خدا خیره نشد...
کسی ندید؟
کسی کنارِ قفسم آبیِ آسمان کشید؟
کسی نماند...کنار من
و هیچ کس به شعرهایِ کوچه یِ تنگِ سرم
به پاره هایِ فکر در دور و برم، نگاهِ کودکی نکرد...
تا که به خط خطیِ رنگ رنگی اش،
مرا به پاسِ جاده یِ مُرکبّم، امیدها ببخشدم
کسی برایم ندوید...
و هیچ قلبِ ساده ای به عشقِ خونم نتپید....
و هیچ کس به جز خدا...کنارِ بسترِ دلم...
قصه یِ راحیل نخواند..
کسی نگفت: صبر کن، بیا زمین بهار می شود،
دوباره گل،
کسی برایِ من نچید!
کسی به لبخندِ خدا خیره نشد...
کسی ندید؟
کسی کنارِ قفسم آبیِ آسمان کشید؟
کسی نماند...کنار من
و هیچ کس به شعرهایِ کوچه یِ تنگِ سرم
به پاره هایِ فکر در دور و برم، نگاهِ کودکی نکرد...
تا که به خط خطیِ رنگ رنگی اش،
مرا به پاسِ جاده یِ مُرکبّم، امیدها ببخشدم
کسی برایم ندوید...
و هیچ قلبِ ساده ای به عشقِ خونم نتپید....
و هیچ کس به جز خدا...کنارِ بسترِ دلم...
قصه یِ راحیل نخواند..
۴.۵k
۱۱ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.