دیقا داشتیم واسه آقای پلانکتون عر میزدیم که تلفن بکسااو

دیقا داشتیم واسه آقای پلانکتون‌ عر میزدیم که تلفن بک‌سااون زنگ خورد ولی وقتی دیه تلفنش قطع شد ما تنها موندیم
#اقای_پلانکتون
#وقتی_تلفن_زنگ_میخورد
دیدگاه ها (۴)

واو چه دلیل های خوبی برای این نگاه ها😸❤️#ملکه_اشک_ها #در_همس...

راستشو میگم من همشون رو باهم میخوام😃😂خب شبتون بخیرررر حمایت ...

وایی حق رابطه منو دوستام دیقا این شکلیه خو هیچی ندارننن😂😂#در...

زیبایی مشاهد میکنید🛐🛐#پارک_جیمین

دیروز به مادرم زنگ زدم.بعد از مرگش تلفن ثابت خانه اش را جمع ...

#بد_بوی#پارت_۲۳#الینا خسته وقتی میرسم خونه میبینم همه خوابن ...

سناریو : من چشم های بنفش را دوست دارم پارت دومران : سایونارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط