half brother part : 55
رنگ قرمز ساعت دیجیتال شوکه م کرد ساعت نزدیک سه صبح بود ، قلبم تند کویید چیز زیادی به رفتنش نمونده بود جونگکوک انگار که فکرمو خونده باشه سریعا منو سمت خودش چرخود و روم خیمه زد روی لبام گفت : _ به اون چیزا فکر نکن
گرتا : به چیا؟
جونگکوک: اونایی که الان تو ذهنتن
گرتا : سخته
جونگکوک: میدونم چه کار کنم تا حس بهتری داشته باشی
گرتا : کاری کن که فراموش کنم
با چشمهای سخت شده نگاهم میکرد که دستشو روی گردنم حس کردم یه جور مالکانه لمسم میکرد من مال اون بودنو دوست دارم
جونگکوک: میدونم قبلا پرسیدم ولی واقعا میخوای نشونت بدم که چه جوری انجامش میدادم؟
گرتا: بله
جونگکوک: نمیخوای خودمو کنترل کنم؟
گرتا : جونگکوک لطفا این بار بهم آسون نگیر
چند لحظه بهم خیره موند و بعد گفت : بچرخ
همین به دستور ساده باعث شد بین پاهام خیسی حس کنم
حس دستاش روی کمرم عالی بخود و بعد با دو دستش به نرمی باس*نمو نوازش کرد و بعد...اوه لعنتی گازشون گرفت ناز میکرد میبوسید و گاز میگرفت به چرخه پایان ناپذیر روی باس*نم گفت : عاشق باسنتم
تعریفش باعث شد دوباره و دوباره بین پاهام داغ کنه وقتی دهنش از پشتم روی نقطه حساسم قرار گرفت نفس عمیقی کشیدم حس بازی زبونش بین پاهام عالی بود لیسیدن و میک زدن درونم باعث شده بود به نفس نفس بیفتم جوری میخورد که انگار آخرین وعده غذاییشه وقتی صداس جیغ بلندی از دهنم در رفت به موهام چنگ زد و سرمو به عقب کشید
_ هیش توی دردسر میندازیمون
اینو گفت و بعد زبونشو واردم کرد بوسه هاشو تا پایین ادامه داد و بعد ناگهان متوقف شد
_ لعنتی دیگه نمیتونم نگهش دارم باید بریم روی زمین چون این تخت زیادی سر و صدا میکنه
با تاخیر چندتا بالشت روی زمین انداختم و چهار دست و پا خودمو کشیدم روی زمین جونگکوک به نظر ساکت میومد برگشتم سمتش اوه لعنتی در حالی که به من خیره بود داشت آل*تشو میمالید
جونگکوک: لعنتی هیچ چیزی تا حالا به اندازه دیدن تو اونم وقتی این طور چهار دست و پایی تحریکم نکرده بود
دیدنش در حالی که منو تماشا میکنه و با خودش ور میره باعث شد تا دوباره تحریک بشم
صدای پاره شدن اومد و بعد جونگکوک با کان*دون ظاهر شد چرخیدم تا بازم دیدش بزنم
+ جونگکوک آروم باش
پشتم جا گرفت و با یکی از دستاش گردنمو گرفت لعنتی به این حرکتش دارم معتاد میشم به سوزش ناگهانی و بعد ال*تش کاملا منو پر کرد. جوری واردم شد که فهمیدم قراره با دفعه اول متفاوت باشه
_ هر وقت که درد داشتی بهم بگو
گایز اینم از پارت هدیه آخر امشب بخونید و عشق کنید حمایت يادتون نره
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.