مینویسم برای یکی یدونم بابای نازم کل وجودم
مینویسم برای یکی یدونم !! بابایِ نازم ،، کل وجودم
ویهانه من امروز درست روزی شد که قشنگ نصف سالو همراهم بودی و تو این مدت تنهام نزاشتی . هر روزی که با تو برام سپری میشه به امید جدیده برام عشقِ دلم ))
تو رو همه جوره کنازم نگه میدارم و بخاطر کارایی که برام کردی ازت تشکر میکنم .
هر روزی که باهم بودیم و باهم وقت میگذروندیم بیشتر از روز قبل عاشقت میشدم و میشم و این تمومی نداره !!
تو ماهِ زندگیمی و در صورتی که برام زیبا و خاصی ،، زندگیمم روشن میکنی .
هر بار که تونستم خنده به روی لبات بیارم کمتر از خودم بدم اومد و امید تازه ای گرفتم !! میدونی که همیشه و همه جا به فکرتم ،، چه مدرسه ،، چه کافه ،، چه رو تخت بیمارستان همه جا تو ذهن و فکرمی .
ازم نخوا که از دوست داشتنت دست بکشم وقتی هر روز دارم بیشتر بهت وابسته میشم ،، وقتی بیشتر دارم عاشقت میشم ،، وقتی بیشتر خودتو تو زندگیم جا میکن و بیشتر داری نیشی دلیل زنده بودنم .
چشمات .. جدی میتونم تو چشمات زندگی کنم اصلا کل وجودم فدای چشمای نازت که کل زندگیمن !! چرا انقدر خاصی ای بشر ؟؟
همه ی دوستام یه ویهان نیمی رو مشناسن که این دختره عاشقشه .
هیچکس و هیچ نمیتونه ما رو از هم جدا کنه چه برسه به ادما که شبیه به اشغال میمونن از دور .
تو برام مثل یک توت فرنگی میمونی بین هزار تا اشغال ،، من تو رو میخوام نه کسی که مثل توعه یا سعی میکنه مثل تو باشه .
رابطمون از هر چیزی که هست فراتره و ما مرز بین پدر و دختر بودن و رد کردیم و یه یزی خیلی فراتر از اونیم . ایکاش یه چیزی بیشتر عشق وجود داشته باشه ،، زیادی دوستتدارم (( این همون جمله ای بود که منو باهاش عاشق خودت کردی )) .
الان شیش ماه شد که یه فرشته تو زندگیم دارم و امید وارم اون شیش ماه بعدی رو که میشه یک سال هم کنارم باشی :))
ویهانه من امروز درست روزی شد که قشنگ نصف سالو همراهم بودی و تو این مدت تنهام نزاشتی . هر روزی که با تو برام سپری میشه به امید جدیده برام عشقِ دلم ))
تو رو همه جوره کنازم نگه میدارم و بخاطر کارایی که برام کردی ازت تشکر میکنم .
هر روزی که باهم بودیم و باهم وقت میگذروندیم بیشتر از روز قبل عاشقت میشدم و میشم و این تمومی نداره !!
تو ماهِ زندگیمی و در صورتی که برام زیبا و خاصی ،، زندگیمم روشن میکنی .
هر بار که تونستم خنده به روی لبات بیارم کمتر از خودم بدم اومد و امید تازه ای گرفتم !! میدونی که همیشه و همه جا به فکرتم ،، چه مدرسه ،، چه کافه ،، چه رو تخت بیمارستان همه جا تو ذهن و فکرمی .
ازم نخوا که از دوست داشتنت دست بکشم وقتی هر روز دارم بیشتر بهت وابسته میشم ،، وقتی بیشتر دارم عاشقت میشم ،، وقتی بیشتر خودتو تو زندگیم جا میکن و بیشتر داری نیشی دلیل زنده بودنم .
چشمات .. جدی میتونم تو چشمات زندگی کنم اصلا کل وجودم فدای چشمای نازت که کل زندگیمن !! چرا انقدر خاصی ای بشر ؟؟
همه ی دوستام یه ویهان نیمی رو مشناسن که این دختره عاشقشه .
هیچکس و هیچ نمیتونه ما رو از هم جدا کنه چه برسه به ادما که شبیه به اشغال میمونن از دور .
تو برام مثل یک توت فرنگی میمونی بین هزار تا اشغال ،، من تو رو میخوام نه کسی که مثل توعه یا سعی میکنه مثل تو باشه .
رابطمون از هر چیزی که هست فراتره و ما مرز بین پدر و دختر بودن و رد کردیم و یه یزی خیلی فراتر از اونیم . ایکاش یه چیزی بیشتر عشق وجود داشته باشه ،، زیادی دوستتدارم (( این همون جمله ای بود که منو باهاش عاشق خودت کردی )) .
الان شیش ماه شد که یه فرشته تو زندگیم دارم و امید وارم اون شیش ماه بعدی رو که میشه یک سال هم کنارم باشی :))
- ۴۶۸
- ۱۰ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط