محتاجم …
محتاجم …
به خدایی که دستانش ، داستان عشق است
نامش ، تعبیر یک رویای شیرین !
و یادش ، چون گرمای بوسه ای میان پیشانی عشق …
در سردی این روزهای بی روح
تا هم او …
باز کند گره یِ کمندِ ابرویِ در هم تنیده را
و ناز کند میان آغوشِ نیاز نوازش را …
تا بیخیال طی شود به انتهای تنهاییِ قصه …
و ساز سکوت را با خنده های از ته دل در هم بشکند …
با نوایی که همیشه صدا می زند مرا
\ یاد من آرامش قلب توست
#دیار_دلها
به خدایی که دستانش ، داستان عشق است
نامش ، تعبیر یک رویای شیرین !
و یادش ، چون گرمای بوسه ای میان پیشانی عشق …
در سردی این روزهای بی روح
تا هم او …
باز کند گره یِ کمندِ ابرویِ در هم تنیده را
و ناز کند میان آغوشِ نیاز نوازش را …
تا بیخیال طی شود به انتهای تنهاییِ قصه …
و ساز سکوت را با خنده های از ته دل در هم بشکند …
با نوایی که همیشه صدا می زند مرا
\ یاد من آرامش قلب توست
#دیار_دلها
۲۰.۱k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.