هر بار ڪه باران می آید
هر بار ڪه باران میآید
از پرندهاے ڪه در من زندانے است
صداے آوازے میشنوم
آوازے ڪه غریبانه آشناست
هر بار ڪه خورشید بر درخت و پنجره میتابد
قلب من
سیماے جوانترین اندوه خویش را
آشڪارتر میبیند
از پرندهاے ڪه در من زندانے است
صداے آوازے میشنوم
آوازے ڪه غریبانه آشناست
هر بار ڪه خورشید بر درخت و پنجره میتابد
قلب من
سیماے جوانترین اندوه خویش را
آشڪارتر میبیند
۳.۵k
۰۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.