تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت ، تو خیالت راحت میرو
تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت ، تو خیالت راحت میروم از قلبت ؛
میشوم دورترین خاطره در شب هایت ، تو به من میخندی و به خود میگویی : باز می آید و میسوزد از این عشق ولی بر نمیگردم نه میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد عشق زیباست و حرمت دارد..."!
میشوم دورترین خاطره در شب هایت ، تو به من میخندی و به خود میگویی : باز می آید و میسوزد از این عشق ولی بر نمیگردم نه میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد عشق زیباست و حرمت دارد..."!
۲۵.۳k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲