حسرت آن شب

حسرت آن شب:
ولی زود دیر شد؛برای تموم رویاها و آرزو هامون
میدونی من وتو هیچ ربطی بهم نداریم تو بدترین هارو سرم آوردی ولم کردی وسط راهی برای توکلشو دوئیده بودم
من برای تو میجنگیدم و تو ولم کردم
باید چیکارمیکردم ها؟
فکرنکن میبخشمت
خودم روز خوش برات نمیزارم
به پسر آیندم هم میگم همون بلایی که توسرم اوردی سردخترت بیارهه
یکاری میکنم حسرت اون شب لعنتی بمونه تو دلته حسرت اون اشتباه هات...

(خیلی وقت بود براتون قسمتی ازرمان هامو نزاشته بودمااا)
دیدگاه ها (۳)

یاسینی کوشولو؛)#علی_یاسینی

وقتی دینوش بدترین روزهای زندگیشو میگذرونه شما یه کار نمیکنید...

گاهی برای ادامه،چشمانت؛لبخندتوصدایت تنها راه کاراست؛)#علی_یا...

بعضی وقا حس میکنم نشستیم دردامون و برای یاسینی تعریف کردیم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط