انتظار....
🍒🌱افسوس! ای که بار سفر بستی
کی میتوانم از تو خبر گیرم؟
گفتی به من که باز نخواهی گشت
اما چگونه دل ز تو برگیرم؟
دیگر مرا امید نشاطی نیست
زین لحظهها که از تو تهی ماندند
زین لحظهها که روح مرا کشتند
وانگه مرا ز خویش برون راندند
گر شعر من شراره آتش بود
اینک به غیر دود سیاهی نیست
گر زندگی گناه بزرگم بود
زین پس مرا امید گناهی نیست
آری، تو آن امید عبث بودی
کاخر مرا به هیچ رها کردی
بی آنکه خود به چاره من کوشی
گفتی که درد عشق دوا کردی
چشم تو آن دریچه روشن بود
کز آن رهی به زندگیم دادند
زلف تو آن کمند اسارت بود
کز آن نوید بندگیم دادند
اینک تو رفتهای و خدا داند
کز هر چه بازمانده، گریزانم
دیگر بدانچه رفته نیندیشم
زیرا از آنچه رفته پشیمانم
خواهم رها کنم همه هستی را
زیرا در آن مجال درنگم نیست
در دل هزار درد نهان دارم
زیرا دلی ز آهن و سنگم نیست🍒🌱
#نادر_نادرپور
کی میتوانم از تو خبر گیرم؟
گفتی به من که باز نخواهی گشت
اما چگونه دل ز تو برگیرم؟
دیگر مرا امید نشاطی نیست
زین لحظهها که از تو تهی ماندند
زین لحظهها که روح مرا کشتند
وانگه مرا ز خویش برون راندند
گر شعر من شراره آتش بود
اینک به غیر دود سیاهی نیست
گر زندگی گناه بزرگم بود
زین پس مرا امید گناهی نیست
آری، تو آن امید عبث بودی
کاخر مرا به هیچ رها کردی
بی آنکه خود به چاره من کوشی
گفتی که درد عشق دوا کردی
چشم تو آن دریچه روشن بود
کز آن رهی به زندگیم دادند
زلف تو آن کمند اسارت بود
کز آن نوید بندگیم دادند
اینک تو رفتهای و خدا داند
کز هر چه بازمانده، گریزانم
دیگر بدانچه رفته نیندیشم
زیرا از آنچه رفته پشیمانم
خواهم رها کنم همه هستی را
زیرا در آن مجال درنگم نیست
در دل هزار درد نهان دارم
زیرا دلی ز آهن و سنگم نیست🍒🌱
#نادر_نادرپور
۹.۳k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲