زندگی من یه مردگی عجیب رو شروع کرده و تو فکر میکردی میتو

زندگی من یه مردگیِ عجیب رو شروع کرده و تو فکر میکردی میتونی این مردگی رو شکست بدی‌؟
من اون شب فهمیدم دست‌ های تو لازمه‌ ی زندگیِ منن؛ اما یا اون دست‌ ها برای پوشوندن غم من زیادی کوچیکن یا غم من بزرگتر از قلب پاکِ توعه؟
- دزیره، کیم تهیونگ

#تهکوک
#ویکوک
#تهیوگگ
#جونگکوک
#هوپمین
#جیهوپ
#جیمین
#دزیره
دیدگاه ها (۳)

نمی‌توانستم با مردم صحبت کنم و اگر صحبت می‌کردم، فقط تنهایی ...

desiree

اولین بهار من... نگاه سبز تو بود... دستهای گرم تو بود... خدا...

مایلید صد تاییش کنید؟:)))https://wisgoon.com/pin/38400234/I ...

part21

در سال ¹⁹⁹² میلادی، بانویی بود که بین تمام ستاره‌های آسمون ...

ادامه پارت ۶یه لحظه به صورتم نگاه کرد، انگار داشت توی روح من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط