زندگی من یه مردگی عجیب رو شروع کرده و تو فکر میکردی میتو
زندگی من یه مردگیِ عجیب رو شروع کرده و تو فکر میکردی میتونی این مردگی رو شکست بدی؟ من اون شب فهمیدم دست های تو لازمه ی زندگیِ منن؛ اما یا اون دست ها برای پوشوندن غم من زیادی کوچیکن یا غم من بزرگتر از قلب پاکِ توعه؟ - دزیره، کیم تهیونگ