می خواهم بگویم : درست می شود...دنیا بر یک قرار نمی ماند ،
میخواهم بگویم : درست میشود...دنیا بر یک قرار نمیماند ،در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد...میخواهم بگویم : عیبی ندارد که غم و غصه و نگرانی ، بیخ گلویمان را چسبیده و کارد به استخوانِ طاقتمان رسیده... همهی اینها را میخواهم بگویم ولی...راستش دیگر خجالت میکشد آدمی...این حجم از اخبار بد...این حجمِ از دست دادن ها...زبانم را گره زده و دستم را برای نوشتن خوبیها لمس...بوی مرگ مشامِ مان را لحظهای راحت نمیگذارد ! در عوض میگویم خدایا ! دیگر بس است...لطفا خودت وارد عمل شو و هوای احوالات نگرانمان را داشته باش !
۱۲.۰k
۰۱ شهریور ۱۴۰۰