سال مارس

ⓟⓐⓡⓣ 3
سال۲۰۰۲ ۱۵مارس
توکیو سرزمین ♭ℓ⍺℃k ↯⍵⍺ℼ
ساعت۶:۳۰
علامت جمین~ جیهوپ|
~هیونگ لطفا من که کاری نکردم
|تو یه شیطان ضعیف و به درد نخوری حقته که الان بگشمت
~هیونگ لطفا قول میدم لیشتر تلاش کنم (باترس و گریه)
|من فقط یه بار به هر کسی فرصت میدم تو بی عرضه و ضعیفی اگه من الان نکشمت شیطان کشا این کارو میکنن
جیمین ویو
ترسیده بودم نمیدونستم چیکار کنم برای همین از قدرت استفاده کردمو فرار کردم
همینجوری که داشتم میرفتم چشمم به چند تا دختر خورد که داشتن با هم حرف میزدن و از یه طرفم صدای هیونگ میومد ترسیدم و به سمت اون دخترا رفتم
~ببخشید
علامت بورا`
`حالت خوبه انگار ترسیدی اسمت چیه؟
~من ...من جمینم
`چه اسم نازی ببینم گم شدی؟
~....
_حالت خوبه داری میلرزی
~میشه منم با شما بیام
`باشه بیا زود تر بریم تا هوا تاریک‌تر نشده
راوی*
بورا دست جمین رو گرفت با گرفتن دستش فهمید ک اون شیطانه ولی یه حسی به جمین داشت برای‌ همین با قدرتش شیطان بودن جمین رو مخفی‌کرد
~معذرت میخوام که براتون دردسر درست کردم
`عیبی نداره من که خوشحال شدم از دیدنت
جمین با این حرف دختر رو به روش قرمز شدو
گفت ببخشید اسمتون چیه؟
`من بورا هستم:)
جمین ویو
اون اسم اسم یکی‌از شیطان کشاست جوخیه ساکورا ولی چرا انقدر مهربونه
بقیشونم همینجورین ولی سوزوکی که میگفتم خیلی بی رحمن ولی این دختر......