نهنگی دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد..
من از پایان خود آگاهم اما دوستت دارم...
_به دریایی گرفتارم که موجش عالمی دارد..
_بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمیداند
به دریا رفته میداند مصیبتهای دریا را...
_گر نگنجید به ظرفم غمِ او، خُرده مگیر...
من یکی قطره و سامانِ غمش دریا بود!
_به دریایی گرفتارم که موجش عالمی دارد..
_بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمیداند
به دریا رفته میداند مصیبتهای دریا را...
_گر نگنجید به ظرفم غمِ او، خُرده مگیر...
من یکی قطره و سامانِ غمش دریا بود!
۱۲.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.