نهنگی دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد..

من از پایان خود آگاهم اما دوستت دارم...

_به دریایی گرفتارم که موجش عالمی دارد..

_بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی‌داند
به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های دریا را...


_گر نگنجید به ظرفم غمِ او، خُرده مگیر...
من یکی قطره و سامانِ غمش دریا بود!
دیدگاه ها (۳)

و نخ به نخ دهانم دود است غمت؛ غلیظ‌ترین کام است...🖤🌱

بوی دلتنگیِ پاییز وزیده است ولی

شب هلاکم می‌کند اندیشهٔ غم‌های روز...

چیست دریا... چشم پر اشک زمین.. در نگاهش آرزویی،‌ته نشین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط