برگ پاییز ی ام وبادِ خزان می آید

#برگ_پاییز_ی_ام_وبادِ_خزان_می_آید
حسرت و دوری این عشق،، عیان می آید

خش خش خاطره ها می شکند در باور
نفسم می بُرد وغم به جهان می آید

سرم از همهمه پر گشته تنم می لرزد
سوزِ دلواپسی ام نعره کشان می آید

غزلِ درد ودلم هلهله ای ڪرده به پا
دلم آغشته به غم اشڪ،، روان می آید

آه از اقرار دلم در سرِ من عشق تو هست
از غم دوری تو باز،،،نشان می آید

بغض یڪ حنجره ام می شکنم با غم عشق
از دل عاشق من،، آه و فغان می آید

چشمِ من تر شده بارانِ خیالت اینجاست
خبرآورده نسیمی، دل وجان می آید...