وقتی اول دبستان بودم
وقتی اول دبستان بودم
یه روز کتابمو خونه جا گذاشتم
معلمم گف عیب نداره
حواست باشه خودتو جا نزاری خندیدم
نفهمیدم چی میگه اخه مگه میشع یکی خودشو جا بزاره
وقتی بزرگ شدم
دیدم میشه خودتو جا بزاری
تو یه کافه کوچیکی از شهر
بین دستایه یکی
تو چشماش...
.
.
.
صد دل
تو را بیتابم..
یکدل مرا مشتاق باش !...
#عاشقانه
#amd_msn11
یه روز کتابمو خونه جا گذاشتم
معلمم گف عیب نداره
حواست باشه خودتو جا نزاری خندیدم
نفهمیدم چی میگه اخه مگه میشع یکی خودشو جا بزاره
وقتی بزرگ شدم
دیدم میشه خودتو جا بزاری
تو یه کافه کوچیکی از شهر
بین دستایه یکی
تو چشماش...
.
.
.
صد دل
تو را بیتابم..
یکدل مرا مشتاق باش !...
#عاشقانه
#amd_msn11
۷۱۵
۲۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.