دلم واست خیلی تنگ شده کوچولوی من..
دلم واست خیلی تنگ شده کوچولوی من..
واسه روزای اول آشناییمون..
اون روزایی که از هم متنفر بودیم ولی یهویی انگار شدیم یه تیکه از وجود هم..:)
واسه ی همه ی مهربونی هات،بودن هات..،خوبی کردنات
باید ازت ممنون باشم
تویی که از کل اکیپ کوچیکتر بودی ولی همیشه مثل یه مادر مراقبمون بودی..
تویی که خودت داشتی زیر فشار درد له میشدی اما حواست بود من اذیت نشم..
تویی که بخاطر من از غرورت گذشتی:)
اون موقعه هایی که وقتی میرسیدم خونه و یادم میرفت پیام بدم و بگم من رسیدم..
بعد باز کردن پیام رسان میدیدم هزااارتا پیام اومده..
تویی که هنوز که هنوزه همیشه صفحه ی چتت توی بالاترین نقطه س و یدفعه نشده باهم حرف نزنیم..
خاطرات تلخ و شیرینمون که قرار نیست هیچ وقت از یاد بره..
اون روزایی که ناظم اسممون رو صدا میکرد و میگفت از بغل هم بیاین بیرون دیگه!
یا اون موقعه هایی که پا به پای من توی سرما و گرما به انتظار مینشستی تا شخص مورد نظر بیاد...
همه ی ماجراجویی های تلخ و شیرینمون تا ابد به یادموندنی هستن:)
تویی که توی تک تک خاطراتم قدم میزنی و همیشه همراهم بودی..
بارها سر چیزهای مختلف بحث کردیم اما تو سعی کردی منو آروم کنی:)
تویی که با هربار ورودم به کلاس اینقدر سفت بغلم میکنی که آخرش میگم ستون فقراتم رو شکوندی ولم کن خب..
یا وقتایی که اینقدر به هم نزدیک میشیم که مژه هامون میخوره به هم..😆🥰
یا اصلا اون روزی که مثل دو قلوهای به هم چسبیده کنار هم بودیم که بابات اومد و چقدر سر این قضیه ما خندیدیم..
محاله یادت رفته باشه افتادنم وسط حیاط رو..چجوری اصکی رفتم اونم وسط آسفالت..
اون روزی که از مدرسه در رفتیم تا گل فروشی..یه جوری بعد از دویدن پا درد گرفته بودی که قیافت دیدنی شده بود🤣🤦♀️
خلاصه که هرچی بگم بازم کم گفتم..
تو انگار یه تیکه از وجود منو تشکیل دادی..
پس بیخود نیست که یگانه همیشه بهمون میگه"کاپل کیوتمون"😁❤️
یکی یدونه ی آیلین..
فاطمه ی قشنگم:)
پاتریکِ من❤️
خیلی خیلی خیلی بیشتر از اینا دوسِت دارم زیبا🧡✌
بمونی برای من تا ابد..🫀🧚🫂
دورت بگردم:))))
آیلینِ بدونِ تو مثل یه نهنگِ پنجاه و دو هرتزی هست
وسط آدما ؛
که کسی نیست صداشو بشنوه
که کسی نیست ببینتش
و بفهمتش
و درکش کنه : ))
خوشحالم که هستی🥰💚
+دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز.🌱✨
واسه روزای اول آشناییمون..
اون روزایی که از هم متنفر بودیم ولی یهویی انگار شدیم یه تیکه از وجود هم..:)
واسه ی همه ی مهربونی هات،بودن هات..،خوبی کردنات
باید ازت ممنون باشم
تویی که از کل اکیپ کوچیکتر بودی ولی همیشه مثل یه مادر مراقبمون بودی..
تویی که خودت داشتی زیر فشار درد له میشدی اما حواست بود من اذیت نشم..
تویی که بخاطر من از غرورت گذشتی:)
اون موقعه هایی که وقتی میرسیدم خونه و یادم میرفت پیام بدم و بگم من رسیدم..
بعد باز کردن پیام رسان میدیدم هزااارتا پیام اومده..
تویی که هنوز که هنوزه همیشه صفحه ی چتت توی بالاترین نقطه س و یدفعه نشده باهم حرف نزنیم..
خاطرات تلخ و شیرینمون که قرار نیست هیچ وقت از یاد بره..
اون روزایی که ناظم اسممون رو صدا میکرد و میگفت از بغل هم بیاین بیرون دیگه!
یا اون موقعه هایی که پا به پای من توی سرما و گرما به انتظار مینشستی تا شخص مورد نظر بیاد...
همه ی ماجراجویی های تلخ و شیرینمون تا ابد به یادموندنی هستن:)
تویی که توی تک تک خاطراتم قدم میزنی و همیشه همراهم بودی..
بارها سر چیزهای مختلف بحث کردیم اما تو سعی کردی منو آروم کنی:)
تویی که با هربار ورودم به کلاس اینقدر سفت بغلم میکنی که آخرش میگم ستون فقراتم رو شکوندی ولم کن خب..
یا وقتایی که اینقدر به هم نزدیک میشیم که مژه هامون میخوره به هم..😆🥰
یا اصلا اون روزی که مثل دو قلوهای به هم چسبیده کنار هم بودیم که بابات اومد و چقدر سر این قضیه ما خندیدیم..
محاله یادت رفته باشه افتادنم وسط حیاط رو..چجوری اصکی رفتم اونم وسط آسفالت..
اون روزی که از مدرسه در رفتیم تا گل فروشی..یه جوری بعد از دویدن پا درد گرفته بودی که قیافت دیدنی شده بود🤣🤦♀️
خلاصه که هرچی بگم بازم کم گفتم..
تو انگار یه تیکه از وجود منو تشکیل دادی..
پس بیخود نیست که یگانه همیشه بهمون میگه"کاپل کیوتمون"😁❤️
یکی یدونه ی آیلین..
فاطمه ی قشنگم:)
پاتریکِ من❤️
خیلی خیلی خیلی بیشتر از اینا دوسِت دارم زیبا🧡✌
بمونی برای من تا ابد..🫀🧚🫂
دورت بگردم:))))
آیلینِ بدونِ تو مثل یه نهنگِ پنجاه و دو هرتزی هست
وسط آدما ؛
که کسی نیست صداشو بشنوه
که کسی نیست ببینتش
و بفهمتش
و درکش کنه : ))
خوشحالم که هستی🥰💚
+دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز.🌱✨
۱۲.۲k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.