Drunk مست
Drunk: مست
Pt 3
تصمیم گرفت چند روزی خونه یونگی دوستش بمونه تا بتونه خونه بخره.
(پایان فلش بک)
جیمین ویو:
بالاخره رسیدم به بار. ساعت ۸ شب بود. رفتم رو یکی از میز ها نشستم و آبجو سفارش دادم. دو پیک کامل خوردم و دیگه هیچی یادم نمیاد.
یونگی ویو:
ساعت ۲ شب بود. نگران جیمین شدم. بهم گفت میخواد بره بار. سوار ماشین شدم و رفتم به اون باری که جیمین هر دفعه اونجا بود. وارد شدم. بوی الکل و مش. روب اونجا رو پر کرده بود. تمام میز ها رو نگاه کردم که دیدم نشسته رو میز و داره خماری میره. رفتم سمتش
یونگی: جیمینا اوههه خیلی مست شدی. پاشو بریم.
جیمین: ن. ن. نههههههه. من؟ من مست نیستم اوپا.
یونگی: اوپا؟ هعی روزگار، پاشو بریم حالت خوب نیست....
که دیدم سرش رو گذاشت رو میز و خوابید. بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین. رسیدیم خونه. بردمش تو اتاقش و رو تختش خوابوندمش که.......
ادامه دارد.......
Pt 3
تصمیم گرفت چند روزی خونه یونگی دوستش بمونه تا بتونه خونه بخره.
(پایان فلش بک)
جیمین ویو:
بالاخره رسیدم به بار. ساعت ۸ شب بود. رفتم رو یکی از میز ها نشستم و آبجو سفارش دادم. دو پیک کامل خوردم و دیگه هیچی یادم نمیاد.
یونگی ویو:
ساعت ۲ شب بود. نگران جیمین شدم. بهم گفت میخواد بره بار. سوار ماشین شدم و رفتم به اون باری که جیمین هر دفعه اونجا بود. وارد شدم. بوی الکل و مش. روب اونجا رو پر کرده بود. تمام میز ها رو نگاه کردم که دیدم نشسته رو میز و داره خماری میره. رفتم سمتش
یونگی: جیمینا اوههه خیلی مست شدی. پاشو بریم.
جیمین: ن. ن. نههههههه. من؟ من مست نیستم اوپا.
یونگی: اوپا؟ هعی روزگار، پاشو بریم حالت خوب نیست....
که دیدم سرش رو گذاشت رو میز و خوابید. بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین. رسیدیم خونه. بردمش تو اتاقش و رو تختش خوابوندمش که.......
ادامه دارد.......
- ۲.۹k
- ۱۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط