عمو کفش گلمون 😅😂🤣
عمو کفش گلمون 😅😂🤣
بچه ها دیشب عجب خواب بدی دیدم
خوابم این بود کع
ساعت 12 شب بود کسی خونه نبود
رفتم بیرون توی کوچه صداهای عجیب غریب میومد رفتم داخله کوچه دیدم دوستم با دوس پسرش حرف میزنه منو دید گفت بیاید 3 تایی بریم کافه منم گفتم باشه اسنک خوردیم بعدش دوباره 3 تایی رفیتم خونه رفیقم میخواستم برم توالت بعدش دوس پسر رفیقم صدا کرد گف بیا منم رفتم بعدش رفیقمم تو گوشم گف این دوس پسرم نیس
این میخواد به ما صدمه بزنه
آروم باش فقط برو توالت و با خونسردی برگرد رفتم توالت بعدش دیدم رفیقم نیس رفتم همه اتاق هارو گشتم دیدم رفیقم بیرون رفته بهش گفته دوس پسرت کجاس گف توی اتاق طبقه بالا باهم رفتیم بالا
درب اتاق قفل بود اینبار ی چیزی محکم زدیم به درب باز شد قیافه دوس پسره رفیقم جوری شده بوده کع از ترس جیغ زدیم بعد از چند ساعت بعد یکم مریض شده بودیم ما دوتا رفتیم دکتر...
بعدش غذاهایی کع خورده بودیم انگار چیزی توش گذاشته بوده
خاکسپاریش شروع شد رفیقم و من باهم رفتیم بعدش پشت سرم من رفیقم همش حس میکرد کسیه وقتی نگا میکرد کسی نبود.
بعد از دو، سه روز فهمیدیم کع حدس رفیقم درست بوده یکی پشت سر من بوده و سعی داشته منو بکشه و رفیقم بهم میگف مشکوک بود
رفیتم پیش پلیس قضیه رو گفتیم
اون مرده بازداشت شد.
بعدش یکی از دخترای ژیمناستیکمون اومد گف هستی من میدونم چیشده و کی میخواسته تو رو بکشه و کی بهش گفته
منم گفتم خدم میدونم کی میخواسته منو بکشه
ولی نمیدونم کی بهش گفته
بهم گف دوس پسره پرنیا کع قبل اینکه بمیره گفته ((اگه من مردم هستی رو بکش و بیارش پیش من)) یعنی اینکه دوس پسرع پرنیا روت کراش بوده
بعدش از خواب بیدار شدم دست و پام میلرزید رفتن مدرسه پرنیا اومد رو بروم
قضیه رو گفتم گفت چی
چطو شده
گفتم چی چطو شده
گفت این خوابو منم دیدم
توی تعجب موندم
از وقتی کع گف منم دیدم این خوابو سرم گیج رفت خوردم زمین غش کردم فک کنم
بعدش بیدار شدم با خدم گفتم چطو پا از بیمارستان در آوردم
پرنیا هم گف هستی تو حالت بد بود بخاطره همین بود
بچه ها دیشب عجب خواب بدی دیدم
خوابم این بود کع
ساعت 12 شب بود کسی خونه نبود
رفتم بیرون توی کوچه صداهای عجیب غریب میومد رفتم داخله کوچه دیدم دوستم با دوس پسرش حرف میزنه منو دید گفت بیاید 3 تایی بریم کافه منم گفتم باشه اسنک خوردیم بعدش دوباره 3 تایی رفیتم خونه رفیقم میخواستم برم توالت بعدش دوس پسر رفیقم صدا کرد گف بیا منم رفتم بعدش رفیقمم تو گوشم گف این دوس پسرم نیس
این میخواد به ما صدمه بزنه
آروم باش فقط برو توالت و با خونسردی برگرد رفتم توالت بعدش دیدم رفیقم نیس رفتم همه اتاق هارو گشتم دیدم رفیقم بیرون رفته بهش گفته دوس پسرت کجاس گف توی اتاق طبقه بالا باهم رفتیم بالا
درب اتاق قفل بود اینبار ی چیزی محکم زدیم به درب باز شد قیافه دوس پسره رفیقم جوری شده بوده کع از ترس جیغ زدیم بعد از چند ساعت بعد یکم مریض شده بودیم ما دوتا رفتیم دکتر...
بعدش غذاهایی کع خورده بودیم انگار چیزی توش گذاشته بوده
خاکسپاریش شروع شد رفیقم و من باهم رفتیم بعدش پشت سرم من رفیقم همش حس میکرد کسیه وقتی نگا میکرد کسی نبود.
بعد از دو، سه روز فهمیدیم کع حدس رفیقم درست بوده یکی پشت سر من بوده و سعی داشته منو بکشه و رفیقم بهم میگف مشکوک بود
رفیتم پیش پلیس قضیه رو گفتیم
اون مرده بازداشت شد.
بعدش یکی از دخترای ژیمناستیکمون اومد گف هستی من میدونم چیشده و کی میخواسته تو رو بکشه و کی بهش گفته
منم گفتم خدم میدونم کی میخواسته منو بکشه
ولی نمیدونم کی بهش گفته
بهم گف دوس پسره پرنیا کع قبل اینکه بمیره گفته ((اگه من مردم هستی رو بکش و بیارش پیش من)) یعنی اینکه دوس پسرع پرنیا روت کراش بوده
بعدش از خواب بیدار شدم دست و پام میلرزید رفتن مدرسه پرنیا اومد رو بروم
قضیه رو گفتم گفت چی
چطو شده
گفتم چی چطو شده
گفت این خوابو منم دیدم
توی تعجب موندم
از وقتی کع گف منم دیدم این خوابو سرم گیج رفت خوردم زمین غش کردم فک کنم
بعدش بیدار شدم با خدم گفتم چطو پا از بیمارستان در آوردم
پرنیا هم گف هستی تو حالت بد بود بخاطره همین بود
۱.۰k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.