آروم نشستی واسه خودت مشغولی یهو یه چیزی از اعماق وجودت ش

‏آروم نشستی واسه خودت مشغولی یهو یه چیزی از اعماق وجودت شروع می کنه اروم اروم بالا اومدن. ‏یه غمی که فکر می کردی فراموشش کردی، عین یه فیل خسته می شینه رو سینه‌ت میگه حالا نفس بکش ببینم.
دیدگاه ها (۰)

很漂亮 我厌倦了爱 非常 🖤✨

آدم‌ها هیچوقت از بین نمی‌رن، اونا تبدیل می‌شن به یه سری حس م...

آدما همیشه فکر می‌کنن می‌شه برگشت می‌شه جبران کرد، می‌شه معذ...

😅🖤

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

پارت ۴۵ فیک ازدواج مافیایی

رمان فیک پارت 12که یهو نفس تنگی بهم دست داد وایسادمشما برید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط