رو چی تو می تونستم حساب کنم ؟
رو چی تو می تونستم حساب کنم ؟
تویی که هر سری یه سازی میزدی و یه جوری بودی !
یه بار مهربون بودی و دوسم داشتی
و یه بار از صد تا غریبه هم غریبه تر بودی .
یه بار کاری می کردی خوشحال ترین آدم باشم
و یه بار کاری می کردی حالم از زندگی به هم بخوره !
اینکه با تموم بلا تکلیفی هات کنار اومدم به کنار اما
تموم دردم این بود که همه چیم به تو وابسته شده بود
مثل یک بادبادک توی طوفان تو سرگردون
اینور و اونور می رفتم اشتباه بود اما دوستت داشتم،
هرچند که دلیل خوبی برای اون همه ظلمی که به خودم کردم نبود .
تویی که هر سری یه سازی میزدی و یه جوری بودی !
یه بار مهربون بودی و دوسم داشتی
و یه بار از صد تا غریبه هم غریبه تر بودی .
یه بار کاری می کردی خوشحال ترین آدم باشم
و یه بار کاری می کردی حالم از زندگی به هم بخوره !
اینکه با تموم بلا تکلیفی هات کنار اومدم به کنار اما
تموم دردم این بود که همه چیم به تو وابسته شده بود
مثل یک بادبادک توی طوفان تو سرگردون
اینور و اونور می رفتم اشتباه بود اما دوستت داشتم،
هرچند که دلیل خوبی برای اون همه ظلمی که به خودم کردم نبود .
۱۵.۹k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.