اتش گرفتن درختان بلوط قلعه سفید ممسنی

*رقص آتش و باد در قلعه سفید*

*نگذارید بمیرد شناسنامه ما ،،،نگذارید ،،*

*بسوزد لب دخترک کال بلوط ،وبترسد*

از آتش خارا سنگها
،باد باید در گوش شمشاد ها وچنار های خامی قصه عاشقی تیهو وتپو را هر صبح بنوازد
،،باغهای انار طوف ،
وتاکستان های،
وحشی خامی
،انجیر های کو ه زیری
معبد آبادی واجدادی ماست

چناران به چنگ دود و آتش بی مهری مسولین استانی سر به بالین خرنگ های سرخ و آتشین،
تن به بالین بلوط های مرده این خاک نهاد آند،
ای همه ی وارثان درخت

*،،،ایا کسی هست که فریاد های دختران تن سوخته زاگرس را بشنود ؟!*

،،،ایا کسی برای مرگ درخت های ریشه دار ونشان وشناسنامه این دیار دلش می‌تپد ،،؟!؟!؟!

بگذار دوباره در سایه سار بادام ها بز کوهی بزاید ،
روباهی به توله هایش شیر دهد ،وسموری عشق بازی ،وقوچی بجنگد برای بقای زندگی ،،،
بگذار کبکی بخواند ،
و،کیکمی برقصد ،ویوزی بتازد
ویرایت درخت آرزومندم،
درختی که آشیانه پرنده های بیقرار است ،،بدور از آتش ،،فارغ از خاکستر ،،،
دیدگاه ها (۲)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط