خسته ایم؟!
خسته ایم؟!
-آرهه/:
خسته از این دنیایی که ی لحظه وای نمیسته؛
خسته از اینکه همه از درون حرومزادن از بیرون امامزاده🖖🏻؛
خسته از اینکه امیدی نیست؛
خسته از اینکه انگیزه ای نیست؛ خسته از تنها بودن؛
خسته از احساس گناه؛
خسته از همه؛
خسته از اینکه هیچکس درکت نمیکنه؛
خسته از لبخند های ظاهری؛ خسته از مریضی؛
خسته از درس؛
خسته از مقام؛
خسته از پایین بودن؛
خسته از تلاش های بی نتیجه؛ خسته از گذشته، حال، آینده؛
خسته از دوستای بی معرفت؛ خسته از معلمای بی رحم؛
خسته از خیشاوندان؛
خسته از ملیت؛
خسته از قلب ناراحت؛
خسته از بی اعتمادی؛
خسته از ریزش موی شدید؛ خسته از ناخون کندن مدام؛
خسته از اضطراب همیشگی؛ خسته از فضای مجازی و واقعی؛ خسته از پچه ای که سرشار از خوشحالی و بی عقلیه؛
خسته از اینکه چرا بهترین نمیشم؛
خسته از این جامعهای آدم خوبی نیست؛
خسته از مدرسه که فقط مایه عذاب دادنه دانش آموزاس؛ خسته از نفر اول نبودن؛
خسته از اینکه معتقدن باید پزشک بشی تا خوشبخت بشی و آرزوهاتو باید به گور ببری؛
خسته از اینکه ملیتت مانعه رسیدن به رویات هست؛
خسته از این ملت که معتقدن زن باید آشپزی بلد باشه؛
خسته از سرزنش شدن؛
خسته از باید بودن؛
-ای کاشدنیا مثلِ دیواری بود كِ میشد رفتپشت
آنایستاد
کاش دنیا درِ خروجیداشت كِ میشد از آن
بیرون زد و رفت توی ِ حیاط ؛
پشتی آن دراز کشید و خوابید یا درِ بیخیالی
محض دست هارا تویِ جیب گذاشت
و سوت زد ؛
یا در تنهایی مطلقنشستو قهوهخورد ؛
کاشمیشد دنیا را ؛ منظورمایناست
كِ همه دنیا را ؛
با ستاره ها و کهکشان ها و آسمان ها و
و زمینهایشرا مانند قالی لول کردُ
کنارگذاشت ...
ای کاش میتونستیم خودخواه باشیم و این دنیا رو ترک کنیم...
_و اینکه یه بغضی داره خفت میکنه ولی
نمیدونیم از چیه چیکار کنیم؟!
اینکه تا تنها میشی حالت بد میشه چیکار کنیم؟!
و در آخر خسته از اینکه میگن تحمل کن چون چاره ای نداری و درست میشه🫀🩹>>
-آرهه/:
خسته از این دنیایی که ی لحظه وای نمیسته؛
خسته از اینکه همه از درون حرومزادن از بیرون امامزاده🖖🏻؛
خسته از اینکه امیدی نیست؛
خسته از اینکه انگیزه ای نیست؛ خسته از تنها بودن؛
خسته از احساس گناه؛
خسته از همه؛
خسته از اینکه هیچکس درکت نمیکنه؛
خسته از لبخند های ظاهری؛ خسته از مریضی؛
خسته از درس؛
خسته از مقام؛
خسته از پایین بودن؛
خسته از تلاش های بی نتیجه؛ خسته از گذشته، حال، آینده؛
خسته از دوستای بی معرفت؛ خسته از معلمای بی رحم؛
خسته از خیشاوندان؛
خسته از ملیت؛
خسته از قلب ناراحت؛
خسته از بی اعتمادی؛
خسته از ریزش موی شدید؛ خسته از ناخون کندن مدام؛
خسته از اضطراب همیشگی؛ خسته از فضای مجازی و واقعی؛ خسته از پچه ای که سرشار از خوشحالی و بی عقلیه؛
خسته از اینکه چرا بهترین نمیشم؛
خسته از این جامعهای آدم خوبی نیست؛
خسته از مدرسه که فقط مایه عذاب دادنه دانش آموزاس؛ خسته از نفر اول نبودن؛
خسته از اینکه معتقدن باید پزشک بشی تا خوشبخت بشی و آرزوهاتو باید به گور ببری؛
خسته از اینکه ملیتت مانعه رسیدن به رویات هست؛
خسته از این ملت که معتقدن زن باید آشپزی بلد باشه؛
خسته از سرزنش شدن؛
خسته از باید بودن؛
-ای کاشدنیا مثلِ دیواری بود كِ میشد رفتپشت
آنایستاد
کاش دنیا درِ خروجیداشت كِ میشد از آن
بیرون زد و رفت توی ِ حیاط ؛
پشتی آن دراز کشید و خوابید یا درِ بیخیالی
محض دست هارا تویِ جیب گذاشت
و سوت زد ؛
یا در تنهایی مطلقنشستو قهوهخورد ؛
کاشمیشد دنیا را ؛ منظورمایناست
كِ همه دنیا را ؛
با ستاره ها و کهکشان ها و آسمان ها و
و زمینهایشرا مانند قالی لول کردُ
کنارگذاشت ...
ای کاش میتونستیم خودخواه باشیم و این دنیا رو ترک کنیم...
_و اینکه یه بغضی داره خفت میکنه ولی
نمیدونیم از چیه چیکار کنیم؟!
اینکه تا تنها میشی حالت بد میشه چیکار کنیم؟!
و در آخر خسته از اینکه میگن تحمل کن چون چاره ای نداری و درست میشه🫀🩹>>
۴.۸k
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.