می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم

می خواهمــ به گذشته ها زنگ بزنمــ.
به آن روزها، به دلهای بزرگ، به کوچه های کودکی، به هم بازیهای بچگی،
می خواهمــ زنگ بزنم به مسیر مدرسه امـــ که خنده ای مرا فراموش کرده،😥 به نیمکت های پُر از یادگاری، به زنگ تفریح مدرسه، به زمستانی که با زمین قهر بود، به کُرسی و بخاری نفتی، که همه را با عشق دور همــ جمع میکرد😥
میدانمـــ آن خاطره ها کوچ کردند
میدانمــ تو هم دنبال سکه می گردی
افسوس😔
هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد😔

🍓💔
دیدگاه ها (۰)

از دلم خبر داری...؟! همان دلِ بی قرار ڪه بهانه‌ے تو را میڪَ...

عجب وفایی دارد این دلتنگی!تنهاش ک میذاری،میری تو جمع وکلی می...

از تمامــ چیزهایی که دیده امــ تنها تویی که می خواهم به دیدن...

فروغ فرخزاد یه جا برای معشوقش مینویسه:« اما همین کافی بود ؛ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط