شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان

شاه شمشادقدان خسرو شیرین‌دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین‌سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ‌زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی‌ داری
شادی زهره‌جبینان خور و نازک‌بدنان
پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم
که شهیدان که‌اند این همه خونین‌کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم
از می لعل حکایت کن و شیرین‌دهنان

◇[جناب لسان الغیب]◇
دیدگاه ها (۲)

گفت: در آستانه بمون!پرسیدم: یعنی چی؟گفت: یعنی اگه وارد خونه‌...

< تنها افرادی که رنج نمی‌کشند و ناراحت نمی‌شوند مُرده‌ها هست...

🍎🌱

قبل از اینکه تشخیص بدهی آدم ها افسرده اند،مطمعن شو که عوضی ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط