سناریوbtsッ
وقتی دارن گریه میکنن و بغلش میکنیم و سرشو به سینه ات میزاری و نازشون میکنی سعی میکنی اروم شون کنی =)
:♡.•♬✧⁽⁽ଘ( ˊᵕˋ )ଓ⁾⁾*+:•*∴
جیهوپ :مرسی که کنارم هستی سانشاینم
نامجون: با گریه همه چیزو توضیح میده و خب دلداریش میدی
شوگا:(پیشی ما که گریه نمیکنه بچم قویه چون خیلی درد کشیده)
جیمین:(بیخی دارین اشپزی میکنین سوپ گوشت با کیمچی و برنج درست میکنین:))
جین: تو بغلت*اشکالی نداره همه چی درست میشه ا/ت بریم کافه از این حالو هوا یکم در بیایم بعد میشینیم فکر میکنیم ببینیم چیکار کنیم
تهیونگ: اخ میگم ا/ت سینه هات بزرگه ها من دیگه الان خوبم چاگیا ولی بدن گرمی داری
جونگکوک:(با ایشون شیرموز میخورید)
بچه ها اسکی ممنوعه خودم نوشتم
:♡.•♬✧⁽⁽ଘ( ˊᵕˋ )ଓ⁾⁾*+:•*∴
جیهوپ :مرسی که کنارم هستی سانشاینم
نامجون: با گریه همه چیزو توضیح میده و خب دلداریش میدی
شوگا:(پیشی ما که گریه نمیکنه بچم قویه چون خیلی درد کشیده)
جیمین:(بیخی دارین اشپزی میکنین سوپ گوشت با کیمچی و برنج درست میکنین:))
جین: تو بغلت*اشکالی نداره همه چی درست میشه ا/ت بریم کافه از این حالو هوا یکم در بیایم بعد میشینیم فکر میکنیم ببینیم چیکار کنیم
تهیونگ: اخ میگم ا/ت سینه هات بزرگه ها من دیگه الان خوبم چاگیا ولی بدن گرمی داری
جونگکوک:(با ایشون شیرموز میخورید)
بچه ها اسکی ممنوعه خودم نوشتم
۷.۸k
۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.