چندپارتی جونگکوک

چندپارتی جونگکوک

part: 6

با سوالی که پرسید بدنم یخ کرد و بین راه وایسادم سعی کردم نفسام رو اروم کنم و همراهش به اتاق رفتم

به اتاق که رسیدیم اروم شروع به حرف زدن کردم و سعی کردم که بغض نکنم تا صدام نلرزه

_من وقتی بچه بودم مامانم مریض شد فقط به خاطر لخته ی خون داخل مغزش چون من به بدبختی به دنیا اومدم و پدرم هرروز بهم میگفت که من اضافیم و ای کاش به دنیا نمیومدم تا اینکه یه روز بابام به مامانم گفت که داره یه دختر بدون سرپناه میاره خونه و منو برد پیش مامانبزرگم

کم کم بغضم گرفت که دیدم اومد سمتم و دستش رو گزاشت روی دستم تا ارومم کنه

_من چندسال با پول هایی که پدرم هرماه واسم میفرستاد پیش مامانبزرگم زندگی میکرد تا وقتی که پدرم اومد دم خونه تا منو ببره خونه و مثل یه بچه خوب باهام رفتار میکردن اما من سرد باهاشون رفتار کردم و رفتم با پولی که داشتم یه خونه مجردی گرفتم و این دوسال رو تنهایی زندگی کردم

بعد از مکثی دوباره ادامه دادم

_تا اینکه فهمیدم تو فرار کرده بودی و برای همین بابام اومد و نازمو کشید چون دخترش رفته بود و میخواست منو جایگزین کنه اما با رفتار سرد من نتونست و همین

و بلاخره جرئتم رو گزاشتم و همشو کامل گفتم و احساس راحتی میکنم

که دیدم اومد سمتم یکهو بدون اطلاع منو بغل کرد بغلی که اولین بار توی عمرم حس ارامش میکردم

که در بدون اطلاع باز شد و مامان با کفگیر دستش که خبر میداد داشته اشپزی میکرده وقتی مارو اونطوری دید گفت

¥به به چه زوج خوشگلی خیلی به هم میاین ای جانم
_اممم مامان ما زوج نیستیم
¥حالا هرچی ولی به هم میاین ایشش

و بعد رفت بیرون البته کمی بد نمیگفت جیهو خیلی خوشگل بود

سه ماه بعد✓

ادامه دارد...

۱۵ لایک
دیدگاه ها (۳)

چندپارتی جونگکوک part: 7(end) بعد سه ماه تازه کم کم به این پ...

#Gentlemans_husband • ژانر: عاشقانه، هیجانی، ازدواج اجباری، ...

چندپارتی جونگکوکpart: 5_ببین اروم باش و قشنگ واسم توضیح بده ...

چندپارتی جونگکوک part: 4 که یهو دیدم خواست بیوفته که سریع گر...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_281حالا اینه رفتار پدر...

رز وحشی پارت ۶ات...انگار حضورمو نفهمید !سرشو راست کرد دید جل...

پارت یک هزار و یک شبسلام من ا/ت هستم من تو امریکا با پدرم زن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط