✍🏾 خوارزمی از علمای اهل سنت عمری در کتاب مقتل خود می نویس
✍🏾 خوارزمی از علمای اهل سنت عمری در کتاب مقتل خود می نویسد:
〰 چون بر بدن امام حسین صلوات الله علیه هفتاد و دو زخم وارد شد، ایستاد تا اندکى استراحت کند، ضعف بر بدن او غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ نداشت؛
در این هنگام ناگهان سنگى آمد و بر پیشانی حضرت خورد و خون جاری شد؛ پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیاش پاک کند ، که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسموم حرمله آمد و بر قلب حضرت نشست.
امام حسین صلوات الله علیه دعای قربانی را تلاوت فرمود:
«بِسم الله و بالله و عَلى ملّةِ رسولِ الله» آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت:
«خداى من، تو مىدانى که اینان کسى را مىکشند که روى زمین، فرزند پیغمبرى جز او نیست.»
او تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد.
دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشید، که قطرهای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى این چنین در آسمان دیده نشده بود.
دوباره دست را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد، به صورت و محاسنش مالید و فرمود:
«اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمّد صلّی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم:
🔴اى رسول خدا، ابوبکر و عمر مرا کشتند!»
«فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ، فَسَأَلْتْ الدِّمَاءُ مِنْ جَبْهَتِهِ، فَأَخَذَ الثَّوْبَ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ، فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ، فَقَالَ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ، وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ، ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ، فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عُرِفَتْ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ حَتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنِی اَبوبَکر وَ عُمَر»
📜 مقتل الحسین(علیه السلام) خوارزمی ج۲ ص۳۹.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
〰 چون بر بدن امام حسین صلوات الله علیه هفتاد و دو زخم وارد شد، ایستاد تا اندکى استراحت کند، ضعف بر بدن او غالب شده بود، به طوری که دیگر توان جنگ نداشت؛
در این هنگام ناگهان سنگى آمد و بر پیشانی حضرت خورد و خون جاری شد؛ پس پیراهنش را بالا گرفت تا خون را از پیشانیاش پاک کند ، که ناگاه تیر تیز سه شعبه و مسموم حرمله آمد و بر قلب حضرت نشست.
امام حسین صلوات الله علیه دعای قربانی را تلاوت فرمود:
«بِسم الله و بالله و عَلى ملّةِ رسولِ الله» آنگاه سر به آسمان بلند کرد و عرضه داشت:
«خداى من، تو مىدانى که اینان کسى را مىکشند که روى زمین، فرزند پیغمبرى جز او نیست.»
او تیر را از پشت سر بیرون آورد و خون مانند ناودان جارى شد.
دستش را زیر محل زخم گرفت و چون پر از خون شد به آسمان پاشید، که قطرهای از این خون به زمین بازنگشت و پیش از آن سرخى این چنین در آسمان دیده نشده بود.
دوباره دست را زیر زخم گرفت و چون از خون پر شد، به صورت و محاسنش مالید و فرمود:
«اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدّم محمّد صلّی الله علیه و آله را دیدار کنم و بگویم:
🔴اى رسول خدا، ابوبکر و عمر مرا کشتند!»
«فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ وَ قَدْ ضَعُفَ عَنْ الْقِتَالِ فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ، فَسَأَلْتْ الدِّمَاءُ مِنْ جَبْهَتِهِ، فَأَخَذَ الثَّوْبَ لیسمح عَنْ جَبْهَتِهِ، فَأَتَاهُ سَهْمٌ مُحَدَّدٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ فِی قَلْبِهِ، فَقَالَ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ، وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ إِلَهِی إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ نَبِیٍّ غَیْرُهُ، ثُمَّ أَخَذَ السَّهْمَ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ وَرَاءِ ظَهْرِهِ فَانْبَعَثَ الدَّمِ کَالْمِیزَابِ، فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ فَلَمَّا امْتَلَأَتْ دَمًا رَمَى بِهِ إِلَى السَّمَاءِ فَمَا رَجَعَ مِنْ ذَلِکَ قَطْرَهً وَ مَا عُرِفَتْ الْحُمْرَهُ فِی السَّمَاءِ حَتَّى رَمَى الْحُسَیْنِ بِدَمِهِ إِلَى السَّمَاءِ، ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْجُرْحِ ثَانِیًا فَلَمَّا امْتَلَأَتْ لَطَخَ بِهَا رَأْسُهُ وَ لِحْیَتِهِ وَ قَالَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أَکُونَ حَتَّى أَلْقَى جَدِّی مُحَمَّداً وَ أَنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِی وَ أَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَتَلَنِی اَبوبَکر وَ عُمَر»
📜 مقتل الحسین(علیه السلام) خوارزمی ج۲ ص۳۹.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
۴.۰k
۲۸ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.