آقا یه اسپویل میخوام براتون بزارمتو کتاب سوم یه تیکه ک
آقا یه اسپویل میخوام براتون بزارم...تو کتاب سوم یه تیکه کیفر و جی بعد چند هفته هم رو میبینن(جی جی فهمیده کیفر برای نقشه بهش نزدیک شده)بعد این تیکه کتاب داستان از زبون کیفر...جی جی میگه چجوری تونستی این کار رو باهام کنی....و ...تو تمام این مدت که کتاب از زبدن کیفر هست همش میگه چقدر دلم براش تنگ شده و لعنت به من کاش بهش بگم واقعا عاشقش شدم و.. بعد جی میگه واقعا عاشقم بودی؟؟؟کیفر سرش رو میبره کنار گوش جی طوری که نفساش به گوش جی بخوره و میگه معلومه که نه...بعد به بهونه گفتن این از زبون خودش تو کتاب جی رو بو میکنه. بعد کلی جی رو تحقیر میکنه و ...بعد جی عصبانی میشه و شروع میکنه با مشت به کیفر میزنه و کیفر هم تمام مدت تو ذهنش میگه که دختر عزیزم...چقدر ناراحته ازم منه عوضی و.... بعد که جی میره میزنه زیرگریه که چرا با جی اینکارو کرده و ...
- ۵.۶k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط