دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

ز من هر آنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من...

🦋💞🦋

#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۴)

می نویسم ز تو که دار و ندارم شده ایبیقرارت شدم و صبر و قرارم...

مُهم نیست که شانه هایَت تجسم است..؛و آغوشت خیــــالهمه یادت ...

ای شرقی قشنگ! که شعرم برای توستدر بیت بیت هر غزلم رد پای توس...

چشم وا کردم و دیدم که وجودم "تو شدی"دفتر پر غزل خاطره هایم ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط