همچون نسیم صبح

همچون نسیمِ صبح،
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو ..
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم،
در سینه هیچ نیست
بجز آرزوی تو...

#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

#عکس_نوشته

#عکس_نوشته

بـيا بـرگـرد از دور دسـت‌هاشايد كه كنار هم شعر شديم ...

آدم ها گاهی خاكسترى‌اندنه بودنشان آرامت می‌کندو نه رفتنشانگا...

حل مے شود شڪوهِ غزل در صداے تواے هرچہ هست و نیست در عالم فدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط